به راستی میشود از الفاظ برخی مسئولین فهرستی درست کرد که به نوعی گویای حال مردم است. مثلا: شما نزن اجباری نیست-برو گمشو-خودت بمال-سبوس بخور و در یک کلام هرکس خوشش نمی آید جمع کنه از ایران بره!!!
تفاوتی در این کلمات وجود ندارد همگی حاصل یک نگاه هستند: نگاهی که مارا به جای شهروند ، رعیت می پندارد. آن نگاهی که پشت این کلمات است روح انسان را خراش میدهد.
مسئله فقط تماشاچی رذالت بودن نیست. آدم های پست رذالت را راه حل هم میبینند. تهی شدن این جامعه از اخلاق و مردانگی یک شبه اتفاق نیافتاده است. مخاطب این واژگان کنیزان و بردگان نیستند.
تربیت اخلاقی در جامعه با شکست مواجه شده است، چراکه تربیت نیاز به بستری از استانداردها و حفظ مداوم آن ها دارد. در جامعه ای که این استانداردها وجود ندارد یا خیلی پایبندند، پرهیزکاری فردی کفاف پروسه انتقال اخلاقیات به دیگران را نمی دهد.چه این دیگران فرزند باشند چه شاگرد، چه رفیق و چه مخاطب غریبه.
های و هوی:
چنان با نیک و بد سرکن که بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
اولا : تپق زدیم
ثانیا: العفو
ثالثا: العفوووو
الهی العفوووووو
اکبر سعادت
در روزهایی که کشور بیش از هر زمان دیگری به انسجام و همدلی نیاز دارد، اظهارات عجیب و غیرمسئولانهی عبدالکریم حسینزاده، معاون رئیسجمهور در امور توسعه روستایی، درباره ملت تورک ایران با واکنشهای گسترده و تند افکار عمومی مواجه شده است.
وقتی رضا رحمانی استاندار آذربایجانغربی، برای تصمیمگیری در مورد انتصابات مدیران استان حوصله و قاطعیت لازم را ندارد، طبیعی است که عرصه مدیریت ادارات و سازمانهای آذربایجان غربی به میدان تاخت و تاز سهمخواهان تبدیل میشود؛ نمونهاش دانشگاه فرهنگیان، سازمان جهاد کشاورزی استان و دانشگاه اورمیه!
توهین و درخواست ترور رئیسجمهور توسط عضو شورای شهر رشت؛ اوج سقوط اخلاق سیاسی در ایران را می رساند!
در برابر انتقادها، نه شفافسازی شد، نه حمایتی شکل گرفت؛ تنها بیتفاوتی تکرار شد.
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال دیدگاه