طلاق از دیر باز تاکنون به عنوان منفورترین حلال خداوند شناخته شده ولی امروزه در جامعه ایران مطابق آخرین داده های مرکز آمار ایران به ازای هر ۳ازدواج ۱ طلاق در کشور ثبت می شود. مشکلات اقتصادی، فشار های اجتماعی، کاهش اعتماد بنفس، ارزانی مواد مخدر و به وفور پیدا کردن آن در جامعه باعث شده هم دسترسی به آن راحت باشد و هم جوانان به واسطه اعتماد بنفس و عدم شناخت صحیح به سوی آن سوق پیدا کنند. از نظر کارشناسان اعتیاد یکی از بزرگترین معضلات و دلایل طلاق در خانواده ها شمرده شده، بطوریکه بنا به گفته معاون رئیس جمهور در امور بانوان ۵۵درصد علت طلاق ها در کشور ناشی از اعتیاد است. هم اکنون با توجه به گریبانگیری بحران سالخوردگی در کشور و نیاز توجه جدی به موضوع جوانی جمعیت و لزوم تشکیل زندگی مشترک و خانواده های سالم و فرزندآوری در کشور لازم است که دستگاه های مرتبط نگاه ویژه ای به معقوله فراموش شده طلاق های ناشی از اعتیاد داشته باشند. در همین راستا خبرنگار پایگاه خبری قارتال نیوز با توجه به حساسیت موضوع جوانی جمعیت در جامعه به موضوع طلاق های حاصل اعتیاد پرداخته است. زنی جوان و تکیده در کنار خیابان در حال جمع آوری ضایعات از میان زباله های ریخته شده کنار خیابان امام (ره) است به آهستگی نزدیکش رفته و باب صحبت را به یک سلام و علیک باز میکنم.نمیخواهد اسمی از او برده شود به ظاهر ۴۰ ساله می آید ولی خودش می گوید ۲۸ ساله است. از او در مورد زندگیش می پرسم، پاسخی که میشنوم ناراحت کننده است، می گوید: من در کودکی پدر و مادر خود را از دست دادم به دلیل نداشتن سرپرست من را به بهزیستی فرستادند در آنجا به واسطه آزار و اذیت های فراوان مجبور به فرار شدم این سرآغاز زندگی پر فراز و نشیب یک دختر فراری و خیابان گرد شد. وی در ادامه می گوید: در یکی از خیابان شهر با شوهرم آشنا شدم، او نیز بیکار بود اما برای داشتن سرپناه و امیدی برای یک زندگی معمولی و ساده ازدواج با او را قبول کردم.
این شهروند ادامه می دهد: زندگی ام مطابق انتظاراتم سپری نشد، شوهرم به دام اعتیاد افتاد و چون شغلی نداشت برای تامین هزینه های موادمخدر مردهای دیگر را به خانه می آورد و مرا مجبور می کرد که تن فروشی کنم.
وی ادامه می دهد: نمیتوانستم این شرایط را تحمل کنم شرافتم اجازه تن فروشی را نمیداد و چندین بار به خاطر فرزندانمان از او خواستم ترک اعتیاد کند ولی شوهرم برای اینکه به خواسته های خود راحتتر برسد من را نیز معتاد کرد، قدرت مواد طوری بود که من هم به دامش افتادم.
سرآغازی برای پایان زندگی این شهروند می گوید:اعتیاد من با دارو های آرام بخش شروع شد ولی کم کم به سوی شیشه سوق پیدا کردم به خواسته خود در کمپ اعتیاد بستری شدم ولی با توجه به آزار و اذیت های که آنجا می شدم و کمبود غذا و مکان نامناسب از آنجا هم فرار کردم. این بانوی رنج دیده تصریح می کند: هیچ حرفه و صنعتی بلد نبودم برای اینکه بتوانم پول مواد و غذایی خود را تامین کنم به زباله گردی و جمع آوری ضایعات روی آوردام.
قدرت مواد از قدرت خدا هم بیشتر است وی می گوید: اوایل این کار برای من بسیار سخت بود ولی در زمان های خماری برای تامین هزینه های تهیه مواد این کار را انجام دادم و کم کم عادت کردم. وی در ادامه سخنان خود به آزار و اذیت های خود از طرف ماموران شهرداری،رهگذران و مردان معتاد اشاره کرده و می گوید: همیشه از طرف ماموران شهرداری اذیت میشوم چندین بار من را بازداشت کرده و تحویل دادگستری و کمپ های ترک اعتیاد داده اند ولی باز از آنجا فرار کرده و به زباله گردی ادامه دادام.
من تن فروش نیستم
این شهروند عنوان می کند: در خیابان که کار می کنم همیشه چشمان سنگین مردان هوس باز را روی خود احساس می کنم، مردانی که منتظر فرصت برای سواستفاده از من هستند ولی من تن فروش نیستم با سختی کار میکنم و روزانه نهایت درآمدی بین سی تا چهل هزار تومان میتوانم داشته باشم که آن هم صرف خرید مواد و غذا می شود.
من هم یک مادرهستم وی در ادامه سخنان خود به دو فرزند خردسالش اشاره کرده و ادامه می دهد: دو فرزند دارم یکی هفت ساله که به مدرسه می رود و دیگری سه ساله هست بعد از طلاق آنها را مادرهمسرم نگهداری میکند و اجازه دیدن آنها را به من نمی دهند الان مدت زیادی می شود که نتوانستم فرزندان خود را ببینم و بسیار دلتنگ بغل کردن آنها هستم.وی در خاتمه با اشاره به اینکه اعتیاد خانواده و آرزوهای من را پرپر کرد میگوید: اوایل زندگی مشترک سختی های زیادی کشیدم ولی زندگی شادی داشتم فرزند داشتم و به عنوان یک انسان زندگی میکردم با ورود اعتیاد به خانواده همه چیز فرق کرد و زندگیمان عوض شد، شروع یک مسیر بی بازگشت که خانواده،فرزندان،زندگی و انسان بودن را از من گرفت.
گفتگو از علی سرخ چهره
وسایل شخصی و دست نوشتههای شهید سردار مهدی باکری در مراسمی از سوی خانم صفیه مدرس، همسر شهید مهدی باکری به موزه دفاع مقدس آذربایجان شرقی در تبریز اهدا شد.
اگر عباس میرزا قبل از پدرش از دنیا نمی رفت، شاید سرنوشت ایران به سمت و سویی دیگر می رفت. عباس میرزا اولین شاهزاده قاجار است که با پرسش مهم «چرا ما از قافله پیشرفت و توسعه عقب افتاده ایم؟» مواجه شد. او از نخستین رجال سیاسی است که به دنبال توسعه کشور بود.
مدیر کل راهداری و حمل ونقل جاده ای آذربایجان غربی از بهره براری وافتتاح ۶۵ طرح راهداری در هفته دولت سالجاری خبر داد.
شربت خاکشیر در رفع تشنگی و عطش معجزه میکند و برای مقابله با گرمازدگی در تابستان هم بسیار توصیه میشود. اما خاصیت این داروی جادویی فقط این نیست.
مطالب دقیق و مفید و کامل بودن
الان وضعیت مواد مخدر خیلی بد شده بچه مدرسه ای هم بهش ب راحتی دسترسی داره بایدم اوضاع اینطوری باشه
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال دیدگاه