دعوت از اصحاب رسانه و خبر در نخستین روزهای کاری استاندار معتمدیان اقدام خوبی برای شروع کار بود، هم از این جهت که دغدغههای این جماعت پر دغدغه شنیده شود و هم نگاهی باشد بر توانمندیهای این جمع تاثیرگذار و این نشان از هوشمندی برای ادامه برنامههاست و با توجه به مسئولیت سالهای متمادی استاندار جدید در این منطقه این نشست حال و هوایی از آن روزها با این روزها را هم به همراه داشت، اما باید منتظر آثار این نشست در نگرشهای بعدی به اوضاع نابسامان توسعهگرایی استان بود و البته اصحاب رسانه از پس و پیش این دعوت حرف و حدیثهای خودرا دارند و خواهند داشت.
اشاره اول: جایگاه استانداری فراتر از یک نظام اداری رایج و جاری میباشد، نماد عالی اجرایی و اداری حاکمیت و دولت است و نباید پذیرای شومنها و شوآف بازیهای از نوع خود مهمپنداری رایج در شهرسازی و سیما سازی بشود که رنگ و رخسار فرهنگی و عمرانی شهر و شهرستانها خبر میدهد از راز درون.
استانداری، مرجع سیاستگذاری و راهبردسازی است، نه کانون مداحان است و نه مدرسه (اکابر) برای برنامهریزی سیاسی و شهری و رسانهای و فرهنگی است و شرایط فعلی ظرفیت تکرار آزمون و خطاهای تکرار شده را ندارد.
استانداری، قطب تصمیم گیری کارشناسی با حضور اندیشمندان آگاه و کارشناس برای عبور از بحران توسعه نامطلوب و ناموزونی است که آذربایجانغربی در دامن خواب خوش آن آرمیده است.
آنانی که در عناوین مختلف موجود به تنومند سازی خود بجای توانمندسازی دستگاه تحت مدیریت خود اندیشیدهاند و جز این نیز عملکردی از خود نداشتهاند، نباید عالیترین عرصه تصمیمگیری استان را با این نگرش بیارایند، باید پذیرفت که این دوره متفاوت از تمامی دورههای قبلی میباشد که مجموعهای از همه کاستیها بطور همزمان مردم و جامعه را در هم میپیچند.
اشاره دوم: تغییر اول مدیریتی استان بنام دانشگاه علوم پزشکی درآمد و یکی رفت و جای خود را به دیگری سپرد، بدون ارزیابی کم و کیف دوران مدیریت ۸ ساله مدیر رفته و لحاظ شاخص مهم ارتقاء تختهای بیمارستانی استان و گذر خوب از دوران سخت کرونایی دوران مدیریت ایشان فعلا بماند.
اما انتخاب مدیر یکی از بیمارستانهای ناخوشنام شهر که در افکار عمومی به مردهگاه بیماران مشهور است برای مدیریت بهداشت و درمان استان، پیامی از آینده خوب و خوش این حوزه ندارد، اگر چه انتخاب بیمارستانی ایشان از سوی مدیر رفته بوده است و این بدنامی درمانی بیشتر از مدیر بیمارستان دامن مدیر رفته را میگیرد و اما این جامعه سالهاست که بر چرخش در بر یک پاشنه خو گرفته است وناامید از ترک عادت چرخش مدیریتی خوب که مبادا موجب مرض بشود!
حال اگر اوضاع اینگونه بچرخد، ظاهرا در دوران والی جدید، استان تجربه چندان خوشی را در کارنامه مدیریتی خود نخواهد نگاشت و آنگونه که شنیده میشود و در محافل و مجالس مدعیان سهامداری و نه سهمخواهی بر زبانها جاری است، خدا کند در همان حد گمانهزنی بماند و جامه عمل بخود نپوشد که مبادا ناامیدی از خیرکمتر، شر بیشتر بار آورد.
اشاره سوم: استاندار خود از موقعیت استراتژیکی استان و امتیازات و ویژگی آن مطلعند و نیز آگاهند که نغمههای ناموزون برای گسست سرمایه اجتماعی استان، گسلهای رنگارنگی را آراستهاند از نوع بلواسازان هویتی شام آخر انتخابات مجلس و شوراها که در ایام تغییرات استانداران در صف اصحاب قرار میگیرند برای سهمخواهی با رنگ و بویی متفاوت از آموزههای مدرسه هوچیسم بنام مردم مشتاق و عاشق هویت خود به خیال عوام فرودست و پنداربافی برای خود به خیال خواص فرادست!! با این تفاوت از توده بازیهای دهه ۳۰ که مدعیان فرادستی آنروزیها شاگرد اولهای مدرسه حضوری خود بودند و اینان شاگرد آخرمدرسه آموزش از راه دور میباشند که در همه موارد از تاریخ و هویت و نمادهای ادعایی بیشتر از منفی ۲۰ نمیگیرند، اما پا در هوا هستند برای دهیاری یک روستا و خوب محاسبهگرند برای سکوی پرش و خورش با هر سیاستی میسازند و با هرکسی از هر صنف سازگارند، با هر سلیقهای و تفکری کنار میآیند، همسو با هرسو، برای برای هر غنیمتی دستاری دارند، برای دیده شدن تصاویر خود را هم بکام خود و بنام دیگران به آتش میکشند و برای یک دستار، قیصریه که هیچ شهری را به آتش میآلایند. در روزهای آغازین استاندار جدید دنبال نام و نشان میگردند و در سرانجام هر استاندار یک پرسش اساسی دارند!! ( آقای….. برای آذربایجانغربی چه کردید؟؟) تا زمینه برای نمایش بعدی محفوظ بماند.
در این راستا محفلیونی هم هستند که در همه دورهها خود را واجد شرایط برای تصاحب و کسب القاب مدیریتی میشناسند، اینان از خود مهمپنداران سیاسی هستند، از اصولیون تا صلاحیون و میانبران که از دوران موسوم به سازندگی تا روزگار اعتدال، جای خود را برای حضور در قدرت محفوظ میدانند و معمولا در تشکلهای خودساخته، نظریهپردازی برای عرض تبریک و ادب را تمرین میفرمایند و هراز چندگاهی البته جنگ زرگریهای لازم را فراهم میسازند تا امکان جایابی برای شان محفوظ بماند، اینکه امروز ۷۰ درصد کارخانهجات و کارگاههای شهرکهای صنعتی بحال خود رها شدهاند و فعالیت بقیه نیز به ۵۰ درصد ظرفیت تعریف شده نمیرسد، حاصل حضور مستمر همینگونه سیاسیون و اقتصادیون محفلی خود مهم پندار!! است که دمار از روزگار اقتصادی استان درآورده است، جای پای بسیاری از آنان در مقوله زمینخواری و تفکیک و تراکمسازی و انبوهسازی و تغییر کاربری و… غیر قابل انکار و اصلا مشهود است.
عمدتا در سایه وجود مبارک همین جماعت است که رتبههای آخر توسعهیافتگی و رتبه اول زمینخواری کشور، نصیب استانی شده است که نزدیک به هزار کیلومتر فرصت مرزی برای ثروتآفرینی دارد، اما در این بلبشوی سیاستزدگی فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی گروه دیگری هم هستند که فارغ از این اوضاع، جای مردان سیاست، درخت نشاندهاند تا شاید هوای تازهای را به تماشا بنشینند، بسیاری از اینان که از یاران روزهای سخت آتش و خون و از مقربان امید و نشاط برای آینده بودهاند، اینک فارغ از مناصب و مناسک در بستر خشک و حزنانگیز دریاچه اورمیه، نوستالوژی فرهنگ و تاریخ خود را میجویند و از وادیان و راویان نگران گمگشتگی فرهنگ و هویت و مدنیت شهر و دیارخود شدهاند.
اشاره چهارم: استاندار، حرف اول و آخر یک استان است و گفتن نه برای همه آنهایی که به خود بلی گفتهاند و در بساط روشنفکری میهمانیها و میزبانیهای باغات این باغشهر ویران شده به تجزیه و تحلیل منافع خود پرداختهاند و بر خاک به خشکی نشسته جلگه اورمیه، سفره غنایم انداختهاند، هنر ماندگار مدیریت عالی خواهد بود.
این فربهان و مستان قدرت و ثروت، قد و قامتی در حد همان گزارشات مملو از دروغ و تزویر دارند که برای استاندار جدید ارائه مینمایند، این مستان بادههای رانت، همراهان دلنوازی برای راههای نارفته نیستند، در این شرایط مملو از وارونگی ارزشها و بربادرفتگی معیارها، نه گفتن به همه شرکای فرهنگ و اقتصاد و صنعت زمینگیر شده استان، تنها راه برونرفت برای ایجاد روزنه امید به نظر میرسد.
حال این شما و این صف طویل هوای کنگر برای لنگر و استان آذربایجان غربی که تاریخ صدساله آن همه بلایا و بلواهای ممکن را تجربه نموده است و سالهاست که در انتظار عبور از گذرگاه امنیتسوزی و در حسرت یک ناله مستانه دردمندانه چشم بهراه مدیران توانمند و نه سرزده نشسته است.
روزگار مستدام و ایام بکام.
سرپرست معاونت فنی و امور زیربنایی شهرداری ارومیه گفت: ۲۵۰۰۰ مترمربع از بلوار شیخ شلتوت در حال آسفالت است.
معاون حفاظت و بهره برداری شرکت آب منطقهای آذربایجان غربی از لایروبی بیش از ۱۶ کیلومتر از مجاری آبهای سطحی استان از ابتدای سال تاکنون خبر داد.
مصاحبه اخیر مسعود پزشکیان با واکنشهای بسیاری همراه شده و برخی رئیس جمهور را به این متهم میکنند که به تجزیهطلبان فرصت میدهد. قطعا این نگاه مورد تایید حامیان دولت نیست و از مصاحبه پزشکیان دفاع میکنند.
وسایل شخصی و دست نوشتههای شهید سردار مهدی باکری در مراسمی از سوی خانم صفیه مدرس، همسر شهید مهدی باکری به موزه دفاع مقدس آذربایجان شرقی در تبریز اهدا شد.
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال دیدگاه