ارومیه در محاربه عالم سوز/ بخش دوازدهم

ارومیه در محاربه عالم سوز از مقدمه نصارا تا بلوای اسمعیل آقا ( ۱۳۰۰-۱۲۹۸ شمسی).

بخش دوم
استیلای عثمانی
شعبان ١٣٣۶ تا شعبان ۱۳۳۷

چنانچه در این کتابچه عرض شده است بعضی از بقیه السیف اهالی دهات از شیعه و سنی مذهب فرارا در قریه عسکر آباد تحصن جسته بودند. امروز مسیحیان عنوان کردند که متحصنین آنجا گاهی از قلعه بیرون آمده در دهات اطراف بنای مزاحمت مردم را می‌گذارند و باید کار آنجا یک سره شود هر قدر اقدامات شد که مسیحیان از این خیال منصرف بشود فایده نداد. بالاخره قرار گردید حضرت آقای اجلال الملک شرحی به اهالی آنجا مرقوم و مقرر فرمایند بعضی اقدامات را در صورت صحت موقوف کرده و آنچه اسلحه دارند بدهند و برای محافظت آن‌ها هم قراول و مستحفظ گذاشته خواهد شد. عبدالعلی خان سرتیپ از طرف حکومت جلیله معین گردید که به اتفاق امیرخان نام ارمنی به عسکر آباد رفته قراری در کار آنجا بدهند. روز ۱۴ ماه عده ای از قوای مسلحه را به سمت عسکرآباد فرستادند و خود آقا پطروس هم با ملک خوشابه به اسم عزیمت سلماس به طرف عسکر آباد رفتند.

در شب ۱۵ شهر شعبان دو نفر را در شهر مجروح و از دو سه خانه هم بعضی اشیاء به غارت بردند و هم امشب خانه فضی آقا نام رفته دویست تومان و کسری پول گرفته و اشیاء خانه را هم جمع کرده بودند که ببرند در این بین نظمیه رسیده مرتکبین فرار نموده و پول‌ها را بردند، ولی اشیاء را نتوانسته بودند ببرند. چند نفر مسلمان هم که سارقین برای حمل اشیاء با خودشان برده بودند در دست نظمیه گرفتار شده و از قرار اظهار آن‌ها مرتکبین از فدائیان ارامنه بوده اند.

کشتی بخاری که به شرفخانه رفته بود امروز مراجعت کرده و چند نفر از مسیحیان ارومی که در شرفخانه بودند آورده بود. آمدن آن‌ها و مراجعت کشتی خیلی باعث اطمینان اهالی اعم از مسلم و مسیحی گردید و به آتیه و تامین حال ولایت امیدوار گردیدند.

تشکیل مجلس مشاوره حکومتی

مجلس مشاوره حکومتی که قرار بود با کفالت حکومت آقای صدیق الممالک تشکیل و چهار نفر هم که عبارت از آقا پطروس و غیره باشند. در معیت ایشان به تحصیل وسایل امنیت مشغول بشوند. آقا پطروس و ملک خوشابه جهت عزیمت به طرف سلماس وکیلی از طرف خودشان معین ولی دو نفر ارامنه هر روز حاضر می شدند و دکتر شط ویس قونسول آمریکا هم به آن مجلس داخل گردید. به آن مناسبت برحسب تقاضای آقای صدیق الممالک و جمعی از محترمین و فرمایش حضرت آقای اجلال الملک فدوی هم به آن مجلس داخـل و بـه اتفاق آقایان اعضاء به ترتیب امنیت و اعاده آسایش مشغول گردید. جهت حفظ و استقرار نظم در شهر و دهات سه نفر از اشخاص جدی منتخب شدند که هر روز بدون غفلت در جلوگیری از اتفاقات و قتل و غارت و محافظت محصول مشغول کار بوده و مجلس مشاوره حکومتی به هر نحو تعلیمات بدهد به موقع اجرا بگذارند. روزهای سه شنبه و جمعه همه اعضای مجلس اصلاح در حکومت حاضر شده در مطالب لازمه گفتگو می‌کردند. آقای معاضد الدوله کارگذار هم در جلسات مجلس اصلاح حضور رسانیدند و فدوی هم که برحسب انتخاب اهالی سمت عضویت را داشت.

عزیمت اجلال الملک به سلماس

در ۱۵ ماه شعبان آقای اجلال الملک به اتفاق چند نفر از محترمین ارامنه عزیمت سلماس فرمودند که در کار آنجا هم سرکشی و قراری در امر ولایت خراب سلماس بدهند و شاید در افتتاح راه خوی و راه تبریز به سلماس و ارومیه ترتیبی داده شود که مردم از این همه مضیقه به واسطه نبودن اکثر لوازمات ضروریه خلاص بشوند.

شب ۱۶ ماه در داخله شهر باز در چند محل سرقت و یا به عبارت واضح غارت واقع گشته و چند نفری را هم مقتول و مجروح کرده بودند. به مناسبت بدبختی ای که این ولایت را احاطه کرده بود این قبیل اتفاقات ابداً مورد اعتنا نبوده و اهمیتی نداشت و در جزو امورات عادیه بود. شب ۱۷ باز دو نفر زن و شوهر را کشته و از چند خانه اشیاء ربودند. الحق آقای صدیق الممالک و اعضای مجلس مشاوره در سد طرق این اتفاقات ناگوار جدیت و مجاهدت زیاد به عمل می آوردند.

پیشروی مجدد قشون عثمانی

در ۱۷ شعبان انتشار دادند که مجدداً چهارصد نفر عثمانی که در لباس نظام آلمان هستند به سلدوز آمده اند و از قشون عثمانی که بعد از مراجعت از محاربه اخیر ارومی به ساوجبلاغ رفته بودند مقداری هم از آن‌ها مراجعت کرده و فعلاً تا یک هزار نفر در سلدوز اجتماع دارند.

سرنوشت قریه عسکر آباد

مسئله قریه عسکر آباد که عبدالعلی خان با امیرخان ارمنی به آنجا رفته بود کسب اهمیت نموده و روز ۱۷ ماه شهرت دادند در آنجا دعوا شده است. امیرخان نام ارمنی که در معیت عبدالعلی خان بود مراجعت کرده، در مجلس مشاوره حکومتی اظهار نمود که من به اتفاق عبدالعی خان به قریه مزبوره رفته با ریش سفیدان آنجا ملاقات و خود آن‌ها را نزد آقا بطروس برده مذاکرات کرده و قرار شد اسلحه را جمع نموده بدهند. بعد مراجعت به ده نموده در حالتی که مشغول جمع کردن تفنگ‌ها و سی و نه قبضه تفنگ هم جمع شده بود و می‌خواستیم تفنگ‌ها را حمل بدهیم یک دفعه از بالای کوه صدای تفنگ بلند شده و مسیحیان که کوه ها را گرفته بودند بنای تیراندازی گذاشتند. من با بیرق علامت که داشتم به بالای برج قلعه رفته هر قدر علامت نشان داده و فریاد کردم مثمر ثمر نشد و دو تیر هم به قصد خود من انداختند. پایین آمده نزد آقا پطروس رفته تفصیل را گفتم. مشارالیه آدم فرستاد به هر نوع بود تیرانداختن مسیحیان را موقوف کردند. دوباره من به قلعه رفته تفنگ‌ها را حمل داده و قریب دویست نفر زن و بچه هم به اتفاق من رو به بیرون دروازه گذاشتند که نزد آقا پطروس آمده و مشارالیه آدم همراهشان کرده به شهر و یا دهات دیگر بفرستد. وقتی که در میان کوچه می آمدیم ناگاه از کوه صدای شلیک تفنگ بلند دو نفر زن و بچه تیر خورده که یکی سر تیر جان داد و دیگری مجروح گردید و زنها فرار کرده مراجعت نمودند. من هم نزد آقا پطروس آمده مطلب را حالی کردم.

معلوم شد آقا پطروس و ملک خوشابه مایل هستند کار به اصلاح بگذرد ولی مسیحیان طالب صلح نبوده و می‌خواهند با غلبه و زور داخل ده بشوند. موافق اظهارات امیرخان معلوم شد رعایای آنجا ابدا خیال دعوا را نداشته اند ولی مسیحیان که در هر مورد مایل به قتل و مشتاق به غارت هستند متقاعد نشده‌اند خاصه که شنیده‌اند اموال چند ده را به آنجا جمع کرده‌اند. لابد روساء تابع میل اکثریت گردیده و بنای هجوم گذاشته و از آن طرف هم مدافعه نمودند و دعوا شدت یافت و من مراجعت کرده به شهر آمدم.این تقریرات را در مجلس حکومتی امیرخان با حضور نمایندگان مسیحی می‌کرد و موافق خبری که رسید جمعی از مسیحیان در عسکر آباد مقتول شده و توپ هم به واسطه استحکام قلعه آنجا کار نمی کرده است. کشتی آتشی که از شرفخانه آمده در ساحل ارومی بود امروز ۱۷ شعبان مراجعت کرد.

بازگشت به تبریز

آقای میرمهدی ماکویی که جزو هیئت بوده و تا حال در ارومی تشریف داشتند با این کشتی مراجعت کردند. ارشد الملک آقازاده رئیس نظمیه ارومی را که از بدو انقلاب در قونسولگری دولت آمریکا متحصن و یکی از چهار نفر است که در اولتیماتوم مظنون قرار داده بودند با کشتی امروز عازم شرفخانه گردید جمعی هم از تجار و اهالی با همین کشتی به تبریز
عزیمت نمودند.

کسب اهمیت مسئله عسکر آباد

شب ۱۸ شعبان دو نفر را در شهر در نزدیکی مسجد حاجی عبدالله قتل رسانیدند دو نفر از عساکر عثمانی در دره قاسملو به دست قراولین این طرف اسیر افتاده بودند آن‌ها را در ۱۸ ماه وارد شهر کردند. این دو نفر از عقب ماندگان عساکر عثمانی بوده‌اند. مسئله عسکر آباد کسب اهمیت نموده بود و هنوز محاربه در آنجا شدت داشت. محض این که کار آنجا به نوعی تمام شده خونریزی نشود فدوی با یکی دو نفر از روسای مسیحیان مذاکره نموده قرار شد چند نفر از اشخاص مسالمت خواه مسلم و مسیحی به آنجا رفته این غائله را نگذارند امتداد یافته به اصلاح کار ترتیبی بدهند. همین مسئله در مجلس مشاوره مطرح و تصویب گردید از طرف حکومت آقا میرآقای سیف الشریعه معین و از طرف مسیحیان خلیفه مارولیه تعیین شد و آنچه لازم بود از حکومت هم به ریش سفیدان عسکرآباد نوشته شد. روز ۱۹ را به عنوان گذشتن وقت تأخیر در حرکت کرده و روز بعد را به بعضی عذرها مستمسک شدند که رفتن آن‌ها ممکن نشد و حال آنکه رفتن آقایان کمال لزوم را داشت و خیلی ممکن بود کار به اصلاح و صلح و صفا بگذرد.

سرقت خانه حاجی میرزا فضل الله مجتهد

شب ۱۹ ماه در محله هفت آسیاب چهار نفر را مجروح و در کوچه یهودی ها به چند خانه رفته غارت نمودند. در همین شب منزل حضرت مستطاب شریعتمدار حاجی میرزا فضل الله آقا مجتهد دامت برکاته رفته خود معظم الیه را بی احترامی کرده و کتک زده و از خانه ایشان مبالغی اشیاء و اثاثیه برده بودند. روز ۱۹ در داخلهٔ شهر از دست چند نفر گندم گرفته و از خارج شهر چند راس قره مال نهب کرده بودند خودی نـام مسلمان که از اشرار و خود را به یک نفر قدایی ارمنی بسته و مصدر شرارت شده بود در دست نظمیه گرفتار و توقیف شده بود. فدایی مزبور به نظمیه آمده مرخصی خودی را تقاضا کرده و ضمناً تعهد نموده بود که من بعد خود و کسانش مصدر شرارت و بی قاعدگی نشوند. از آنجا که این اشخاص محل ملاحظه هستند نظمیه خودی را مرخص نموده همین که مشارالیه خلاص شده خانه مشهدی بخشعلی نام تاجر رفته بیست و پنج تومان پول خواسته بود. اداره نظمیه از مراتب مسبوق و فدایی ارمنی را اطلاع داده مومی الیه خودی را گرفتار و به نظمیه آورده و در آنجا به ضرب گلوله رولور او را به قتل رسانیده بود. مجلس این مسئله را تعقیب نموده و به واسطه اداره نظمیه اخطار کرد که این اشخاص حق اعدام کسی را ندارند باید اشخاصی که مقصر هستند در مجلس مشاوره استنطاق و محاکمه شده بعد قرار تنبیه و مجازات آن‌ها داده شود.

حسن فعالیت میرزا داود رئیس نظمیه

در شب ۲۰ شعبان از طوافین خارج شهر مقداری گندم به غارت برده بودند و همین شب در داخل شهر صدای تفنگ و صدای فریاد از دو سه طرف شهر بلند بود. الحق امروزه بنا به جدیت و تاکیدات مجلس مشاوره میرزا داود نام مسیحی که رئیس نظمیه قرار داده بودند خوب کار می‌کرد و از هر طرف که صدای تفنگ بلند می‌شد فورا خود را می‌رسانید. در شب ۲۰ ماه شش نفر مسلمان شبانه در دست نظمیه گرفتار شده بود صبح به حکومت آورده از تحقیقات معلوم شد مشارالیهم از اشخاص نادرست و در خانه خودشان به اشرار ارامنه و آسوری‌ها منزل داده و شب بلدیت خانه‌های مردم برای غارت و سرقت می بردند. حکم به توقیف آن‌ها داده شد که بعد قرار مجازاتشان داده شود. امشب مقداری سبزه آقا میرکمال کلانتر را غارت کرده بودند به نظمیه تاکید شد که حکماً باید سبزه را پیدا کرده به صاحبش رد نماید ولی مسلم بود که حکم بی اثر خواهد ماند.

جدیت یا واگذاری کار به طبیعت

چون هر شب در داخل شهر خانه های مردم رفته اگرچه وقوعات مهمه واقع نمی شد ولی برای اهالی اسباب زحمت بود. بنابراین آقای صدیق الممالک با فدوی مذاکره و روسای مسیحیان به مجلس فوق العاده دعوت شده در ضمن مذاکره اوضاع ولایتی معزی الیه اظهار فرمودند بعد از آن همه صدمات مالی و جانی که به مسلمانان وارد شده و هزارها از نفوس محترمه به قتل و دارایی مردم به غارت رفته باز اهالی بیچاره امیدوار بودند که پس از امضای قرارنامه امنیت استقرار گردیده و شب‌ها خواهند توانست در خانه هایشان آسوده بخوابند. باوجود این همه مجالس و این همه زحمات روسای مسلمان و مسیحی باز شبی نیست وقایع ناگوار و قتل و غارتی واقع نشود. در این صورت لازم نیست هر روز این اشخاص محترم در یک جا حاضر شده اوقات خودشان در اتخاذ تدابیر در مورد امنیت صرف بکنند. بهتر این است کار را به طبیعت واگذارند تا ببینیم چه خواهد شد. روسای مسیحی اظهارات آقای صدیق الممالک را تصدیق و تعهد نمودند که اشخاص جدی را برای محافظه امنیت معین خواهند کرد.

پایان کار عسکر آباد

شب ۲۱ ماه شهر خیلی آرام و سکونت حاصل بود از هیچ طرف صدای تفنگ بلند نشد. همین شب خبر رسید که مسئله عسکر آباد تمام شده و مسیحیان با قهر و غلبه به آنجا داخل گردیده اند. بعضی از تفنگچیان آنجا از راه آب فرار نموده و جمعی از آن‌ها با عده ای از زن و بچه مقتول گشته و یک عده زن و بچه که سنی مذهب بوده اند با حالت اسیری به شهر آوردند و زن‌های شیعه مذهب را هم از قراری که مذکور می نمودند آقا پطروس به سایر دهات فرستاده است. عده مقتولین در عسکرآباد به درستی معلوم نشد ولی مسلم است که زیاد خواهد بود. چنانچه می گفتند وقتی که این‌ها داخل شده‌اند قریب دویست نفر مرد و زن و اطفال صغیر و صغیره در مسجد جمع و یا پناهنده بوده اند که همه آن‌ها را در آنجا به قتل رسانیده بودند. از مسیحیان هم تا شصت نفر مقتول می‌گفتند که دو سه نفر هم از اشخاص با نام کشته گردید که یکی برادر میرزا داود که حالیه متصدی امر ریاست نظمیه بود.

آری وقایع و حادثات ارومی خراب شده تصور نکردنی و نه به اندازه ای جانسوز و اسف انگیز است که شخص بتواند با تحریر و یا تقریر از عهده ادای آن برآید. مردم ایران باید عموماً به اقتضای هم وطنی هر وقت که قضایای ارومی را متذکر بشوند از سوز دل به حال اسفناک این یک مشت ایرانی بد بخت گریه کرده و بلکه از روی حق و انصاف به جای اشک خونابه چکانند زیرا نظیر این سوانح دلخراش را تاریخ نشان نداده و تاریخ نمی‌نویسد و مسلما با این طول و تفصیل در هیچ نقطه دنیا حادثات شرم آور واقع نگشته است. بدبختانه هنوز حال این ولایت پس از آنکه تر خاکستر شده غیر معلوم‌العاقبه می‌باشد و از پیش آمدهای غیر منتظره معلوم می‌شود این رشته سر دراز دارد.

در شب ۲۲ شعبان باز در شهر صدای تفنگ و فریاد بلند بود و مردم را دچار وحشت و اضطراب می‌کرد. امشب حاجی حسین نام برنج فروش را چند نفر از فدائیان ارامنه گرفته برده و توقیف کرده بودند که سیصد تومان بدهد تا خلاصش نمایند والا خواهند کشت. صبح پسرهای او به حکومت آمده تفصیل را اظهار کردند. از حکومت با جاهای لازم مذاکره شده چون معلوم نبود که مشارالیه را در کجا نگاهداشته اند به دو سه جا آدم فرستاده شد که محل او را پیدا بکنند ولی ممکن نشد. بالاخره دویست و بیست و پنج تومان گرفته رها کرده بودند و هم امشب یک نفر زن را در محله عسکرخان مقتول کردند.

شب ۲۳ شعبان سه نفر مسلمان با یک نفر اولنیه نام مسیحی در دست نظمیه گرفتار شده آن‌ها را به حکومت آوردند. الونیه که از صبح کسان آقا پطروس بود نزد مشارالیه فرستاده شد که تحقیقات نمایند. از مسلمان‌ها استنطاق شده اظهار می‌نمودند از ده می‌آمدیم در کوچه تصادف با نظمیه کرده ما را دستگیر نمودند. چون استنطاق و تقریرات هیچ یک با همدیگر وفق نمی‌داد. چند چوبی که به آن‌ها زده شد اقـرار کردند که خیال دزدی و شبگردی را داشته اند و الونیه هم رفیق همه شبه آن‌هاست. هر سه بعد از تنبیه توقیف گردیدند.

در شب ۲۴ پنج نفر از افراد نظمیه و پنج نفر از ملت ارامنه در دست چند نفر از ارامنه دیگر که از طرف کومیته داشناقسیون معین شده بودند شب‌ها گردش کرده از وقوعات اتفاقیه جلوگیری نمایند در خانه یک نفر مسلمان در موقع ارتکاب سرقت گرفتار شده بودند. صبح را پورت این فقره را به حکومت داده و از حکومت قدغن شد هر ده نفر را محبوس دارند تا قرار مجازات و تنبیه داده شود. امشب از خانه حاجی رفیع نام قصاب قریب دو هزار تومان طلاآلات و اشیاء قیمتی سرقت کرده بودند. حکومت سخت ایستادگی، قرار دادند که حکماً باید اموال مسروقه پیدا و به صاحبش رد شود. اداره نظمیه مشغول اقدامات و یکی دو نفر از نظمیه ها هم که با مرتکبین شرکت داشته اند گرفتار و اموال مزبوره را گرفته رد نمودند. این اتفاقات را نمی‌توان اسم سرقت گذاشت بلکه غارت آشکار است زیرا شبانه داخل خانه مردم شده در حالتی که صاحب خانه بیدار و نگاه می‌کرده است هر چه اشیاء قیمتی بوده می بردند و صاحب مال هم قدرت چون و چرا نداشت والا به محض حرکت و صدایی خودش را هم می‌کشتند. در این مسایل بعضی از مسلمان‌ها هم با اشرار اتفاق داشته و بلدیت کرده و خانه ها را نشان می‌دادند.

کمیسیون منهوبات

شب ۲۵ شعبان حاجی علی نام را فدائیان ارامنه گرفته و برده بودند صبح حکومت از کیفیت مسبوق و مسئله را تعقیب نمود کومیته ارامنه آدم فرستاد جستجو کرده حاجی علی را خلاص نموده آوردند. امروز اعلان دادند که هر کس اسلحه دارد برای عزیمت به سلماس حاضر باشد. همین روز در حکومت مجلسی از مسلمان و مسیحی تشکیل یافته سه نفر از مسلمان و سه نفر از نصارا و ارامنه به عضویت کمیسیون منهوبات معین شدند که در تحت ریاست افتخاری دکتر شط ویس قونسول آمریکا مشغول اقدامات شده به هر اندازه که پیشرفت نماید عجالتاً قراری در اموال منهوبه مردم خاصه مال و مواشی و دواب که به غارت رفته بدهند تا در موقع خرمن دهاتی‌ها بتوانند حاصل را جمع آوری نمایند.

در شب ۲۵ چهار نفر زن را در سمت محله هفت آسباب کشته بودند. از قراری که مذاکره نمودند زن‌های مزبوره مشغول اعمال فاساده و هرزگی بوده و در دست رفقای خودشان کشته شده اند. امروز ۲۵ ماه یک نفر را هم در محله بازار باشی مقتول نمودند مجلس مشاوره منعقده در حکومت برای جلوگیری این وقوعات خیلی مجاهدت به عمل می آورد ولی از بس که وضع ولایت منقلب بود و اشخاص شریر دزد و مطلق العنان گشته بوند به این سهولت و زودی جلوگیری ممکن نمی شد.

راه جلفا

آقا پطروس و ملک خوشابه امروز با تفنگچی و قوه زیاد به طرف سلماس حرکت کردند تا عساکر عثمانی که در سلماس بودند آن‌ها را از پیش برداشته و راه را تا جلفا باز نمایند.

در شب ۲۶ از کاروانسرای حاجی میرزا غنی مقدار پنجاه صندوق کبریت و پنجاه توپ مدقال و مقدار زیادی سایر مال التجاره برده بودند و این اموال هم متعلق به حاجی علی نام تاجر خویی بود. این مسلمانی ما و رفتار و اعمال خودمان است که مبتلای این بلیات می‌شویم در صورتی که یک قوطی کبریت به هشت شاهی فروخته می شد و امورات مسلمین بدون کفن دفن می‌گردید باز حاجی بی انصاف کبریت و مدقال را نفروخته انبار و احتکار کرده و می‌خواهد قوطی کبریت را ولو که هر قدر هم گران خریده باشد زیاده از یک شاهی نخریده است به دو قران بفروشد. البته آن وقت شخص خداگیر شده قسمت دزد و غارتگر می شود. باید افعال و کردار خودمان را درست کرده ملاحظه نوع و برادران دینی و هموطن خود را بکنیم که گرفتار این صدمات و حوادث متحیر العقول نشویم به هر صورت دالاندارها احضار حکومت و استنطاق شده، چیزی بروز نگردید. بنای تهدید شد و به هر یک چند چوبی زدند معلوم گردید یک نفر از دالاندارها مسبوق و بی اطلاع نبوده و گورگیز نام نظمیه آمده کلید کاروانسرا را از او گرفته با چند نفر از فدائیان ارامنه آمده مال‌ها را برده اند و از کبریت هم مقداری به دالاندار داده‌اند. گورگیز مزبور احضار و به اداره نظمیه قدغن شد حکماً اموال مذکور را گرفته به صاحبش رد نماید. امشب هم چهار نفر زن و مرد را در خانه هایشان مقتول کرده بودند.

مجلس بی حاصل

این روزها باز در دهات قتل و غارت شروع شده و اگر چیزی در یک دهی باقی مانده بود به غارت می‌بردند. از آنجا که به هیچ وجه دنباله وقوعات هنوز قطع نشده و زحماتی را که چند نفر در اعاده امنیت و آسایش اهالی متحمل می شدند بلاثمر می‌ماند. آقای صدیق الممالک و فدوی به مشاوره از اشخاص متنفذ مسیحیان به حکومت دعوت و معایب این قتل و غارت و وخامت آتیه آن را خاطر نشان و گفته شد در صورتی که خاتمه به این بدبختی ها داده نمی شود چه لزوم کرده است این اشخاص هر روز در حکومت حاضر و خودشان را بی جهت معطل کرده صرف اوقات نکنند. با این ترتیب حکومت و غیره هم لازم نیست، شهر را به رجاله و اجامر و اشخاص غارت طلب گذاشته هر طور می‌خواهند بکنند و از فردا مادامی که قراری در این مسایل داده نشود مسلمان‌ها در مجلس حاضر نخواهند شد. مسیحیان خیلی اصرار نمودند که شاید اعضای مسلمان را از این رای منصرف نمایند ممکن نشد. بالاخره بارون آرداشز از روسای قوای مسلحه ارامنه به اتفاق قشه کوریل از روسای آسوری‌ها متعهد امنیت شهر شدند و کاغذی از این دو نفر گرفته شد که مسئولیت محافظت شهر در عهده آن هاست. از مجلس هم کاغذ به آن ها داده شد که محافظت شهر و استقرار آسایش محول به این دو نفر گردید.

 

ادامه دارد…