دار الحکومه بدون حاکم
بعد از بردن آقای اجلال الملک آقایانی که در حکومت بوده به وسیله تلیفون با فدوی مذاکره حالت خودشان و وحشت خانم ها را اظهار کردند بنده از هر جهت آنها را مطمئن نمود که امشب چند نفر قراول در آنجا علاوه کرده و خود فدوی هم وقت غروب به اتفاق نمایندگان مسیحی از مجلس به آنجا خواهد آمد و فوراً فدوی با نماینده های ارامنه مذاکره و ده تفنگچی از ملت مزبوره به حکومت فرستاده شد. نزدیک به غروب هم فدوی با نمایندگان مسیحی به حکومت رفت. اولاً از خانه حاجی حسین معین اُف که روبروی حکومت است یک نفر جلو اسب کشیده می برد. اسب را گرفته و از جلوی مزبور هم خلع سلاح کردند. ثانیاً داخل حکومت شده در تالار که عموم آقایان حاضر بودند بدواً فدوی نطقی ایراد کرده از این وضع آنها اظهار تأسف و بلکه تعزیت نموده و ضمناً از هر بابت خاطر جمع نمود که کمال مواظبت خواهد شد که آنها از تعرض و مزاحمت ها محفوظ بماند. بعد شمنار الحکماء از نمایندگان آسوری نطقی نموده اطمینان داد و از اطاق خارج و وارد حیاط شد که یک دفعه خانم ها به بیرون ریخته هر یک به نوعی و هر کدام به نحوی التماس و التجاء کرده میگفتند حال که خانه و دارائیتمان به غارت رفته آواره و سرگردان مانده ایم اقلاً طوری اقدام بکنید که بقیه السیف اناث و اطفال سالم بماند. از مشاهده آن اوضاع حال همگی منقلب شده و الان که حالت مخدرات را در آن وقت مجسم می نماید آن اوضاع را به خاطر می آورد بی اختیار اشک از چشم جاری و قلم در دست چون پیکر عاصی در روز جزا لرزان می شود.
خداوند آن حالت فلاکت آمیز را نصیب هیچ دشمن و قسمت هیچ کافری نکند. خدا شاهد است قضایایی که بر اهالی بدبخت و ستم کشیده ارومی وارد شد از بدو ایجاد عالم در کره ارض در هیچ نقاط و در هیچ زمانی واقع و حادث نشده است. مسلمان نشنود و کافر نبیند. اولیای کاملاً معظم امور کاملا بصیرت به حال و احوال اهل این ولایت خراب ندارند که گرفتار چه مشقات و دچار چه صدمات بوده اند و تحمل چه فلاکت و رذالت را نموده اند. آنهایی که از مردم ارومی که نیمه جانی از آن همه واقعات طاقت فرسا به در برده فی الواقع خیلی جان سخت بوده و یا خداخواسته است که شاهد و ناظر آن قضایای دهشتناک و خونین شده و تفصیل را به اسماع عموم ملت ایران برسانند تا ملتفت شوند که نتیجه بی حسی و کسالت و تنبلی و نبودن اتفاق و اتحاد این است و بلکه بدتر از این، که چطور یک ملت قدیم و قویم را در زنجیر فلاکت دچار اسارت مینماید. افسوس که در ماها کاهلی و سهل انگاری نه به آن درجه ریشه دوانیده است که از وضعیات حاضره نتیجه بردارند. خداوند احساسات ما را قوت داده و بنات النفس ما را ثریاوار جمع گرداند که از ممات ابدی استخلاص یابیم و کاری بکنیم تا خود را از این غرقاب لجه فنائیت ابدی به ساحل نجات برسانیم. والا مادامی که کارها به این و تیره گذشته و اعمال غرض و نفسانیت در امورات مملکتی جریان داشته و نفع شخصی را بر مصالح نوعی ترجیح بدهیم این است حال ما و بلکه هزار مرتبه از این بدتر و فناتر و البته باید مخدرات یک چنین قوم و ملتی، رو گشاده و بدون حفاظ، التماس و التجاء به سایرین ببرند و متوسل به این و آن بشوند و غیر از این انتظار خلاف عقل است.
خارج شدن زمام امور از دست عقلاء
به هر نحوی بود مخدرات را ساکت و اطمینان داده و قراولین را خواسته تعلیمات کافیه داده شد که شب را نباید راحت باشند و باید تا صبح سر پا مانده غفلت نکنند. نباید از حق گذشت عقلای ملت مسیحی از این پیش آمدها بی اندازه متاسف و متألم بودند و برای اصلاح حال ولایت خیلی سعی و کوشش میکردند لیکن کار از دست اینها گذشته بود و زمام امور از دست عقلاء خارج و رشته به دست اجامر و اوباش افتاده بود که جلوگیری ممکن نمی شد. حتی آقا پطروس چند نفر از اشخاصی را که در قتل و غارت حریص بودند خودش مقتول نمود و باز عبرت نکردند.
وقایع قوشچی
روز نهم جمادى الآخر که اول سال بود پولکونیک کوزمین به مجلس اصلاح آمده تبریک عید نمود در جواب از اظهار تعزیت و تسلیت او در این ماتم بزرگ، ممنونیت شنید. ضمناً مذاکره کرد سه نفر از صاحب مکه در قوشچی بوده اند اهالی آنجا آنها را گرفته و توقیف کرده اند مجلس اقدام در استخلاص مشارالیهم بکند و آدمی بفرستد که اهل قوشچی ترک سلاح نمایند والا برای آنها خوب نخواهد شد. اعضای مسلمان مجلس جواب دادند در شهر بعد از ترک سلاح نتیجه ظاهر شد با این تفصیل چطور اهالی قوشچی و غیره ترک اسلحه میکنند و چه چیز آنها را مطمئن خواهد کرد که در امنیت خواهند بود. باوجود این محض اصرار آنچه لازم است از مجلس نوشته و به آقا پطروس داده بودند که بفرستد.
قرار مجلس عمومی
در همین روز نمایندگان مسیحیان عنوان کردند که از تبریز خبری نرسیده و هیئتی که تقاضا شده بود نیامده است؛ وضع ولایت هم روز به روز بدتر و وخیم میشود. خوب است خودمان شرایطی قرار داده به اصلاح امر ولایت و اعاده امنیت بکوشیم. مسلمانان جواب دادند آرزوی ما هم همین است و سوای امنیت و جلوگیری از غارت و قتل چیزی را نمی خواهیم تا اولیای دولت اصلاح حال اینجا را مورد توجه قرار بدهند. قرار شد یک مجلس عمومی از فرق مختلفه ولایت در خانه آقای سردار جمع و مذاکرات لازمه شده، قرار اصلاح و ترتیب امور ولایتی داده شود.
تبریک و تسلیت
روز نهم جمادی الاخر رقعه تبریکی از قونسولها در تجدید سال و تاسف از اوضاع حالیه به کارگذاری رسید که مضمون رقعه ها و جوابی که داده شده است مندرج می دارد.
رقعه ویس قونسول آمریکا.
بعد العنوان. محترماً زحمت افزا میشود نظر به رسم معمولی لازم بود تبریک و تهنیت عید نوروزی به عمل آورده شود ولی متاسفانه وقوع این اوضاع مانع از انجام رسم معمولی بود لیکن باید متفقاً در اسکات این غائله و جلوگیری از آن حوادث اقدامات لازمه نموده شود تا زیاده از این دنباله پذیر نشود تهیه احترامات خود را تجدید می نماید. محل امضاء
رقعه ویس قونسول روس.
بعد العنوان در این موقع حلول سال خیریت مآل عید نوروز به واسطه اوضاع حزن افزای ولایتی شخصاً برای ایفای مراسم تبریک و تهنیت حاضر شود (نشد) امیدوارم هر چه زودتر روابط حسنه تجدید و با آن جدیت و مواظبت که به تسویه و اصلاح امور ولایتی اقدامات میشود اوضاع ولایتی بهبودی حاصل نماید. زیاد زحمت نداده احترامات خود را تجدید مینماید. محل امضاء
صورت جوابی است که به هر دو فقره با ملاحظه اوضاع وقت نوشته شده است.
بعد العنوان مرقومه محترمه مبنی بر تبریک سال جدید واصل دست احترام گردید و موجب تشکر شد. اظهار تأسف ذات محترم عالی نسبت به وقوعات اخیرۀ ناگوار ولایتی فوق العاده به مراتب امتنانات قلبیه افزود البته به مقتضای احساسات عالیه که منظور جناب اجل عالی است تصدیق خواهند فرمود تصادف و وقوع این همه حوادث جانگداز و اتفاقات رقت و اسف آور غیر منتظره تا چه اندازه مایه تاسف میباشد. امیدوار است به طوری که اشعار فرموده اند هر چه زودتر با حسن مساعدت مخصوصه و اقدامات مبذوله ذات عالی از فجایع جانسوز جلوگیری و موجبات آسایش اهالی ممهد گردیده باعث تشکر بشود. زیاده زحمتی نداشته موقع را برای تزیید و تجدید احترامات صمیمانه مغتنم میشمارد. محل امضاء
وضعیت اسفبار دهات
امروزه در دهاتی که در وقعه اول قتل و غارت نشده بود به شدت هرچه تمام تر قتل و تاراج و اعمال شنیعه شروع شده، چند پارچه دهات را سوای عده قلیلی قتل نمودند. چنانچه از قریه او صالو موافق تقریرات دوازده نفر خلاص شده در قریه صداقلو فقط یک نفر چوپان باقی مانده. از قریه چونقرالو چهارصد و پنجاه نفر و از قریه بزرگ آباد یکصد و سی نفر مقتول کرده بودند. از هر دهی که ده نفر و بیست نفر مقتول میشد اهمیت و قابل مذاکره نبود و اعضای بیچاره مجلس آنچه از این فقرات داد و فریاد می نمودند مثمر ثمر نمیگشت و کاری از پیش نمی رفت. بقیه السیف دهاتیان بیچاره بعد از قتل و غارت اگر میتوانستند خودشان را به شهر انداخته متواری میشدند، والا در صحرا و روی برف ها با کمال ذلت جان به جان آفرین تسلیم کرده جنائز آنها طعمه وحوش و طیور میشد. بعضی از دهاتیان هم به دهات ارامنه نشین پناهنده شده که ارامنه از آنها نگاهداری مینمودند مختصر این است در ارومی دهی از مسلمانان نمانده است که قتل و غارت و خراب نشده باشد.
شرایط یک جانبه اصلاح
در نهم جمادی الثانی نمایندگان مسیحیان به مجلس تلیفون کردند که امروز جمعی از محترمین مسلمانان وقت عصر در مجلس حاضر باشند که جمعی از مسیحیان هم به آنجا آمده راجع به اصلاح، ترتیبات صحیحه داده شود. از مجلس به آقایان اخطار شده در سر موعد عده زیادی در مجلس حضور به هم رسانده یک عده هم از مسیحیان به مجلس آمدند. بعد از ایراد بعضی نطقها در آسودگی و امنیت ولایت در سنوات ماضیه و وخامت اوضاع حاضره و حسن سلوک مسلمان و مسیحی با یکدیگر درگذشته نمایندگان مسیحیان چهار شرط پیشنهاد نمودند که با اجرای شروط مزبوره از طرف مسلمانها، حاضر هستند اصلاح نمایند خلاصه شروط را جهت استحضار اولیای معظم امور درج می نماید:
اولاً، مسلمانان تعهد نمایند که قوای عسگری دولت علیه ایران به ارومی نیاید.
ثانیاً اهالی در افتتاح راه تبریز و سلماس و سلدوز و حمل مال التجاره و ایاب و ذهاب پست جدیت ظاهر سازند.
ثالثاً، مسیحیانی که در خوی در توقیف هستند اهالی ارومی آنها را از توقیف خارج بکنند.
رابعاً، در تامینات مسیحیانی که در مملکت آذربایجان متوطن هستند اهالی ارومی اطمینان کامل بدهند و به آنها صدمه وارد نشود.
برای اجرای مواد چهارگانه یکصد نفر هم از محترمین اهالی را می خواستند که به عنوان گرو در توقیف باشند.
واضح است با تکلیفات شاق اصلاح صورت نمی گرفت و این پیشنهادات خودش بر هم زننده اصلاح بود. ضمناً نمایندگان مسیحی بعضی اظهارات دیگر هم نمودند که عرض آن باعث تصدیع و به علاوه خارج از نزاکت است. بیچاره مسلمانها به واسطه خوف و ترس نتوانستند این اظهارات را رد نموده و سکوت کردند لیکـن بـعضی از محترمین که حس وطن و ملت ندارند بنای تعریف و تمجید گذاشته و اصرار نمودند که مواد مزبوره را نوشته و فی المجلس ممهور و ممضى شود. از نمایندگان مسیحی هم خیلی تعریف و تحسین کرده و ماشاء الله و بارک الله گفتند.
شرایط متقابل
آقایان مزبور به فدوی اصرار کردند که پیشنهاد مسیحیان را بنویسد. فدوی رد نمود و با ملاحظه این که کسی قدرت ندارد از طرف مسلمانها هم موادی پیشنهاد نماید لابد خود فدوی شروط چهارگانه ذیل را که خلاصه آن عرض می شود نوشته و قرائت کرد.
اولاً برای استقرار امنیت و حفظ مال و جان و شرافت و حیثیت مسلمانان، روسای مسیحیان تامین و تضمینات بدهند که من بعد هیچ گونه واقعه ناگوار روی نداده مسلمانها از هرگونه تعرضات محفوظ بمانند.
ثانیاً جهت تحقیق قضیه هائله ارومی که بیاندازه تاسف خیز و رقت انگیز است هیئتی از طرف دولت و ملت به ارومی تشریف آورده در تامین حالت روحیه قرار مقتضی را بدهند و هیئت مزبوره هر قراری بدهند موقع اجرا خواهد یافت.
ثالثاً اشخاصی که غارت گشته و اموال و آذوقه شان به تاراج رفته و حالیه با حالت فلاکت امیز امرار ایام مینمایند مقداری از اموال منهوبه را با آذوقه غارت شده به مجلس متشکله تحویل بدهند که بین اهالی تقسیم و مردم بیچاره از برودت هوا و نبودن آذوقه تلف نشوند تا در کلیه این مسایل قرار لازم داده شود.
رابعاً چون امساله حاصل کم و در ولایت قحطی است و به علاوه آذوقه و تدارک اکثر اهالی هم به غارت رفته و به واسطه فقدان وسائل زندگانی این همه نفوس محترمه از گرسنگی تلف خواهند شد، روسای ملت مسیحی راه سلماس را باز نمایند که از سلماس تهیه گندم و حمل ارومی شود.
فدوی بعد از قرائت مواد فوق اظهار کرد چون شروطی که شماها پیشنهاد میکنید اجرای آن خارج از قدرت اهل ارومی است باید مسلمانان در آن موارد مذاکره و غور نمایند. قرار شد تا فردا عصری مواد مزبوره به تحت دقت گرفته شده بعد نوشته و ممهور و مبادله شود. از شروطی که فدوی پیشنهاد کرده بود فقط مسئله استرداد آذوقه غارتی را رد نمودند که ممکن نیست. مجلس در اینجا ختم و حاضرین متفرق شدند.
ختم مذاکرات
روز دهم جمادی الثانی مجدداً اشخاص مزبوره حاضر شدند و فصول دیروزی قرائت گردید. نمایندگان مسیحیان بعضی از شروطی را که فدوی از طرف مسلمانها پیشنهاد کرده بود قبول نکردند، من جمله آمدن هیئت از تبریز را که گفتند این هیئت باید به اتفاق مامورین خارجه باشد والا قبول نخواهیم کرد. همچنین در سایر مواد نیز اظهاراتی نمودند. هر قدر فدوی اصرار نمود ممکن نشد. آقایان مسلمانان هم کسی اظهارات بنده را تایید ننمودند و بلکه بعضی ها هم در باطن از این اصرار بنده ناخوشنود بودند به این جهت بنده خود را به کنار کشید و این شروط را موافق میل خودشان نویسانده و ممهور کردند. ولی تا وقت عزیمت فدوی به تبریز مبادله نشده بود. بعد از آن اطلاع ندارد که مبادله کردند یا خیر.
هیئت اعزامی به تبریز
روز ۱۳ جمادی الثانی هیئتی عبارت از پنج نفر از طرف اهالی منتخب و عازم تبریز شدند که اوضاع ولایت را به مقامات عالیه رسانیده و استعلاج و استدعا نمایند که هیئتی اعزام ارومی و قراری در تامین ولایت و آسایش اهالی بدهند. هیئت مزبوره حرکت و از راه دریا به وسیله کشتی بادی عازم دریا شده بودند و همچنین قرار بود هیئتی هم به طرف خوی فرستاده شود تا مسیحیانی که در آنجا بودند به سلماس بیاورند و چند نفری را هم خیال داشتند طرف سلدوز بفرستند که اهالی آنجا را از بعضی اقدامات منصرف دارند ولی این دو فقره آخری صورت نگرفت.
آشکار شدن مداخلات نیکیتین
مسیو نیکیتین ویس قونسول روس اعلانی منتشر کرده با خط فارسی و روسی و نصرانی که با تصویب انگلیسیها به ریاست مجلس شورای ملی آسوری ها در ارومی معین شده است. عین آن را در این کتابچه درج مینماید تا معلوم شود که این اعلان بالکلیه مخالف با اظهارات رسمی ویس قونسول مزبور در جواب مراسلات حکومت در مورد تشکیلات جدیده است که اظهار بی اطلاعی نموده، وانگهی در مقامات عالیه مکشوف شود که کلیه آسوریها در تحت ریاست مشارالیه بوده است:
اعلان
شورای ملی آسوریها مقیمین ارومی متشکله با تصویب و تکالیف جناب مسیو کروسی کاپیتن انگلیسی به این جانب که ویس قونسول دولت بهیه جمهوری روسیه هستم مراجعه و خواهش نموده اند که در این موقع باریک و اوضاع سخت اهالی به اقدامات و رفتار شورای مزبور رسیدگی و راهنمایی نماید و این جانب نیز همان تکلیف مساعدت و راهنمایی آنها را با شرایط ذیل برخود قبول می نماید.
اول مداخله این جانب در کارهای شورای ملی آسوری ها تا این که از سفارت دولت معظمه متبوعه این جانب دستور العمل برسد و یا این که از نمایندگان دول مؤتلفه که رسماً مختار شده اند و به حالت حالیه ارومی نظر صلاحیت دارند آمده آنها را به طرز و اعمال آتیه قراری بگذارند موقتی است.
دویم شرکت این جانب در این شورای ملی آسوری ها به هیچ وجه مربوط به وظایف و رفتار نظامی نخواهد شد زیرا که این مسله مخصوص رئیس قشون آذربایجان جناب پالکونیک کوزمین است که صاحب منصبان و افراد قشون آسوری مطیع اوامر ایشان می باشند.
سیم در موقع لازمه همراهی برادری با ارامنه و یا نمایندگان دول با معظمه مؤتلفه مقیمین ارومی خواهد نمود.
چهارم در خصوص مناسبات و رفتار با اهالی محلی به مجلس اصلاح بین الملل که بعد از حوادث ماه فورال تشکیل شده مراجعه خواهد نمود.
پنجم این جانب مداخله و امعان نظر به شورای ملی مزبور فقط با آن آسوری میخواهم کرد که مثل من دشمن می شمارند آن آسوریها را که لیاقت و قدر و منزلت مسیحیت و انسانیت را فراموش کرده، مشغول قتل و غارت شدهاند و با این اقدامات نام ملت و انسانیت را لکه دار کرده و با رفتار و حرکات بی رویه مساعدت و همراهی دول مؤتلفه را از خود دور می نماید. امضاء نیکیتین
مسببین واقعی
به طوری که و پس قونسول مزبور در فصل پنجم مینویسد که گویا دول معظمه انگلیس و فرانسه و سایر راضی نبوده اند که در ارومی این قتل و غارت واقع بشود. ممکن است هم همین طور باشد ولی باز وخامت این اوضاع عاید به آنهاست که در میان یک جمعیت لجام گسیخته توزیع اسلحه نموده و توپ و میترالیوز و مهمات بیاندازه داده و هر ماهی هم از قرار مذاکره یک صدهزار تومان وجه نقد میدادند. البته مسلم است قشونی که تحت دیسیپلین نبوده و نظام صحیح نداشته و از اعمال و افعال و کردار خود مأخذ و مسؤول و به عبارت آخری کیف مایشاء باشد واضح است که غیر از این نتیجه نداده اهالی یک ولایت را بدون جهت و علتی مقتول و دارایی موروثی و مکتسبی دویست هزار نفر نفوس را به غارت می برند. به حکم هر قانونی مسئولیت این حادثات جانسوز که نظیر آن در تاریخ دیده نمی شود به عهده مسبب خواهد بود که در این ولایت تشکیلات داده و حقوق حقه یک دولت بیطرف را رعایت نکرده اند.
تحولات صومای و برادوست
امروزها از طرف صومای و برادوست راجع به چهریق و سلماس و حرکت آقا پطروس و سایرین و مقابله آنها با اکراد بعضی اخبارات انتشار داده و میگفتند در قوشچی هم جمعی از اکراد و قزاقهای ایرانی به اتفاق اهالی محال انزل و قراباغ راه را مسدود و نمی گذارند قشون از خط قوشچی به سلماس برود.
باز هم اغتشاش در شهر
همین روزها در شهر هم چند نفری مقتول کردند. روز یازدهم جمادی الاخره د ه در دروازه توپراق قلعه -یکی از محلات شهر- دو نفر را مقتول کردند. روز ۱۳ ماه دو نفر را در کوچه مهدی القدم به قتل رسانیدند. روز ۱۴ ماه آقای اجلال الملک را با سایر آقایان که در خارج شهر توقیف بودند به دار الحکومه آورده. آقای اجلال الملک را در یک اطاق و آقایان را بدر اطاق دیگر به تحت نظر گرفته، قراول گذاشتند و مانع بودند که کسی به آنها مراوده کند. دو سه روز بعد ممانعت هم رفع شده و ممکن بود ملاقات کرد ولی قراول و مستحفظ بود. شب ۱۵ ماه به خانه حاجی عبدالعلی مسگر ریخته خودش را مقتول و دارایی او را به غارت بردند. همین روز هم در محله هزاران وقت عصر دو نفر را مجروح کردند. امروزه به عنوان این که برای اسبهای توپخانه و سوارهای مسلحه کاه و یونجه لازم است به خانه ها رفته بعد از تفتیش کاه و غیره اگر چیزی بقیه السیف بود می بردند. به هر اسم و عنوانی بود بدبخت مردم را تاراج و به خاکستر فلاکت مینشاندند. بیچاره اهالی، پرده ای نماند که در این تیاتر فجیع و غم انگیز تماشا نکرده باشند.
جنگ در قوشچی
پولکونیک کوزمین و لیوتنان کاسفل در عقب قوایی که به سمت قوشچی فرستاده بودند خودشان هم به آن طرف حرکت نمودند. قوای مزبور در عرض راه اگر چیزی از دهات باقی بود غارت کرده و آنهایی را هم که فرار نکرده بودند مقتول .نمودند چند روز هم با اهالی قوشچی طرفیت و دعوا کرده و بالاخره به حکم غلبه داخل شده بودند چون واضح است با نقشه این ها که به هر جا داخل شدند چه آتشی روشن خواهند کرد خاصه که تلفات هم داده باشند آن بود که اهالی را مقتول و ده را غارت کرده و خراب نمودند و بالفعل قریه قوشچی را که یکی از دهات معتبر و فی الواقع یک قصبه بود خراب و بایر کرده و بلا ساکن مانده است. از آنجا هم به دهات محال قراباغ که از محلات حاصل خیز و آباد ارومی بود هجوم نموده در آنجا هم از قتل و غارت و ارتکاب اعمال قبیحه فروگذار نکرده بودند که حالیه در محال مزبور سوای از قریه نجف آباد دهی سالم نمانده و جمعی هم از بقیه السیف همان محال در آنجا جمع شده به حال فلاکت اشتمال خودشان نوحه و ناله میکنند. یک دفعه هم جمعی به قریه مزبوره رفته بعد از ایذاء و اذیت و مسایل نگفتنی از مردمان بدبخت و فلک زده پانصد تومان وجه نقد گرفته بودند.
مقاومت پناهندگان نازلوچایی
شب ۱۷ جمادی الاخر در بازار و راسته دو شابچی خانه دو نفر را به قتل رسانیده بودند. بعضی از اهالی قراء محال نازلوچایی بعد از غارت فرار کرده در قریه قهرمانلو تحصن نموده و جمعی هم از اناث و اطفال دهات اطراف به آنجا پناه برده در قلعه اربابی قریه مزبوره بودند و از قرار مذاکره ده نفر هم تفنگچی داشتند. مسیحیان دو سه دفعه به آنجا رفتند که غارتی بکنند، نتوانستند داخل بشوند. در ۱۸ جمادی الاخره نمایندگان مسیحی عنوان کردند که از مجلس کاغذی به آنجا نوشته شود که اسلحه را داده و تسلیم شوید. اعضای مسلمان مجلس هر قدر ایستادگی نمودند که آنها جان خودشان را برداشته و فرار کرده و با کسی کاری ندارند نباید مزاحم آنجا شد قبول نکردند. بالاخره مباشر قریه مزبور به اتفاق چند نفر مسیحی به آنجا فرستاده شد. آنها را راه نداده و گفته بودند هر کس تسلیم می شود حال او را ملاحظه میکنیم که به چه فلاکتی دچار می شود. ما اطمینان به قول این جماعت نداشته و تسلیم نمی شویم. سه هزار تومان هم نقدم و اثاثیه و غیره میدهیم که ما را به حال خودمان بگذارند. مسیحیان قبول نکردند از قلعه تیرانداخته مباشر مجروح و دو سه نفر از مسیحیان مقتول شده و مراجعت نموده بودند.
در تدارک زراعت
از مجلس کاغذی به قونسولگری آمریکا نوشته شد گاو و کل و دواب اهالی که به غارت رفته و تقریباً وقت خرمن و جمع آوری محصول می رسد ولی به این ترتیب که مال جفت و غیره را کشته و به قیمت ارزان میفروشند در موقع خرمن مال پیدا نخواهد شد که جمع آوری حاصل بشود. لازم است این مالها را از ناهبین جمع بکنند و اگر آن هم نشود با قیمت مناسب خریده بشود و نگاه بدارند که در موقع بین اهالی تقسیم گردد. ویس قونسول آمریکا وعده مساعدت داد ولی منجر به جایی نشد و حالا معلوم نیست در وقت خرمن با چه چیزی حاصل را جمع خواهند کرد. اگر چه معلوم هم نمیباشد که محصولی باقی مانده، امنیت بشود و مردم جرئت رفتن دهات را بکنند. چنانچه هیچکس خبر از ملک و حاصل و باغات خود ندارد و احدی باغ خود را نبریده و بیل کاری نکرده است. مآل این ولایت با این پیش آمدهای وخیم العاقبه به کجا منتهی خواهد شد خدا عالم است.
امراض مسریه
اهالی که در ویس قونسولگری آمریکا و مدرسه میسیون مزبور و مریضخانه فرانسوی و میسیون فرانسه پناهنده و اجتماع کرده بودند به واسطه صدمات وارده و اجتماعات و تنگی جا و عدم وسایل آسودگی دچار امراض مختلفه شده و تولید مرض تیف [تیفوس] نمود. همچنین سایر امراض تولید شده و از آنجاها سرایت به شهر نمود و روزی نیست عده زیادی از امراض مختلف در این شهر ترک زندگانی ننماید. هر روزی هم تا یک صد نفر از گرسنگی جان میدهند که نعشها چند روز در زمین میماند. وسیله تنظیف و دواجات لازمه ابدا پیدا نمی شود. مختصراً امنیت نیست که مردم از تحصن خارج و به خانههای خودشان رفته، اجتماعات تمام و امراض مسریه هم تخفیف یابد. هر گاه در این موقع دستگیری قونسولگری آمریکا از فقرا نمیشد این باقی مانده اهالی هم از گرسنگی و شدت مجاعه و قحطی تلف میشدند. اگرچه این اقدام قونسولگری جای امتنان داشت ولی افسوس که در رفع کلیه این و قوعات مؤلمه اقدام لازم به عمل نیاوردند.
اتباع مسلمان روس از اول مقدمه برحسب تصویب ویس قونسول روس در خانه حاجی نجف تاجر باشی جمع و بیرق آن دولت را بلند کرده بودند امروزها چند نفر از اشرار به آنجا رفته و عموم آنها را تهدید به قتل نمودند. بالاخره وجهی گرفته بودند که از قرار مذاکره همان وجه هشت هزار تومان بوده است. با این عنوانات و با تهدید به قتل خیلی از اشخاص با ثروت پول گرفته شده است.
نزدیک شدن دامنه جنگ
از ۱۷ جمادی الآخر [ از اداره انتاندانت روسها] به عنوان این که برای قشون آذوقه و خوراک لازم است به خانههای اهالی رفته تفتیش نموده و اگر گندم و آرد پیدا میکردند میبردند. مسلم است این هم یک وسیله برای اتلاف اهالی بدبخت بود. از مجلس شرحی به محل مربوطه نوشته شد که این کار را موقوف نمایند والا هر کس از مردم که از این واقعات پیش جانی به سلامت برده است با این ترتیب فوت خواهد شد. افسوس که حرف حق را پیشرفتی نبود و مقداری از آذوقه و خوراک مردم را بردند. در شب ۱۸ در محله حسین آباد چند نفر را مقتول و مضروب نموده و اشیاء چند خانه را غارت کردند. در ۱۸ ماه انتشار دادند که قوای مسلحه جمادی الاخر در چهریق با اسمعیل آقا سمیتقو مقابله کرده، خود او را با جمعی از کسانش مقتول و سرش را به ارومی میآورند. در ۱۹ ماه چند صد نفر تفنگچی با دو عراده توپ به قریه قهرمانلو فرستاده از صبح تا وقت عصر در آنجا به شدت دعوا بود و قلعه آنجا را بومبارده نمودند. از طرف مسیحیان بنا به تقریر خودشان بیست و هشت نفر مقتول و مجروح شده و از تفنگچیان آن طرف به طور مذاکره هشت نفر به قتل رسیده و به قلعه هشتاد و چهار تیر توپ انداخته، قلعه و ده را خراب نمودند که موافق صورت خود اهالی آنجا سیصد و سی و چهار نفر مرد و اناث و بچه مقتول شده و مال و مواشی و اثاثیه هر چه بود غارت کردند. معلوم نبود زن و اطفال صغیر و صغیره چه تقصیر داشتند که این قدر مقتول میکردند و در درگاه احدیت مسئولیت این همه خونهای ناحق در عهده چه کسی خواهد بود و گردش لیل و نهار با مرتکبین این اعمال چه خواهد کرد و حال این که بالطبع هر نوع اعمال و کردار را خواه حسنه باشد و یا غیر حسنه پاداش و مکافاتی در پی است و عموم مذاهب و فرق به آن قائل و معتقد هستند.
شادمانی موحش
در ۲۰ جمادی الآخر طرف صبح نمایندگان مسیحی به مجلس آمده اظهار کردند که موافق خبر صحیح چهریق فتح و اسمعیل آقای سیمیقو مقتول شده است. در بین این صحبت یک دفعه صدای شلیک تفنگ در شهر بلند و آناً فاناً شدت مینمود. کسی از جایی خبر نداشته و این شلیک بدون سابقه اسباب وحشت زیاد گردید به طوری که نمایندگان مسیحی اصرار میکردند درها را ببندند. بارون مناسکان نماینده ارامنه با دکتر نویان از نماینده های آسوری برای تحقیق علت و کسب خبر به خارج رفته بعد از چند دقیقه مراجعت و اظهار داشتند به واسطه وصول خبر قتل سیمیتقو شلیک شادمانی میکنند. بعد معلوم شد در همین شلیک شادمانی قریب چهل نفر از اهالی بیچاره و مظلوم در خانه ها و موقع عبور از کوچه ها هدف تیر بی رحمی و شقاوت شده اند. این هم گویا از لوازم جشن و شادی بوده است. وقت ظهر که خود فدوی به منزل مراجعت می کرد در کوچه جنازه ای دید که از قربانیهای این جشن بود. به طور مذاکره در محله عسکرخان دوازده نفر و در سایر محلات متجاوز از بیست نفر مقتول شده و عرض دادخواهی به درگاه حضرت ذو الانتقام بردند.
سرنوشت گروگانهای قوشچی
در ۲۰ ماه رئیس اشتاب روس ها شرحی به مجلس نوشته بود که دو نفر صاحب منصب و یکی دو نفر سالدات را که در قوشچی گرفته بودند مقتول کرده اند، چرا مجلس در استخلاص آنها اقدامات نکرد و تقریباً مجلس را مسؤول قرار داده بود. از طرف مجلس با نزاکت جواب رد داده شد.
کسب اجازه هجرت
در شب ۲۱ ماه باز در چند نقطه شهر سرقت و غارت واقع شد. روز ۲۱ ماه به واسطه قضایای هایله متوالی، علی الخصوص به جهت شلیک بی جهت و دزدی و قتل چندین نفر از اهالی بی تقصیر قرار شد شرحی از طرف مجلس به ویس قونسولگری ها و پولکونیک کوزمین و کومیته ارامنه و سایر مقامات مربوطه نوشته شود که اقلاً این یک مشت اهالی باقی مانده را راه بدهند فقط اهل و عیال خودشان را برداشته و به یک طرفی بروند، شهر و دارایی و املاکشان را به آنها واگذار نمایند. از آقای مستعان الممالک رئیس کابینه حکومتی که در مجلس بود تقاضا شد این مراسله را بنویسند. معزی الیه مینوت آن را کرده به فدوی دادند. فدوی هم مختصر حک و اصلاح نموده قرار شد عصری نوشته شود.
کشته شدن مستعان الممالک
مستعان الممالک وقت ظهر پاشده رفتند. عصر که مجلس جمع شد خبر دادند مستعان به منزل نرفته و یک نفر قهوه چی میگویند در دم بازار سه نفر مسیحی ایشان را گرفته میان بازار بردند. فدوی سرتلیفون رفته به کومیته ارامنه و آسوریها و ویس قونسولگری آمریکا اطلاع داده که اقدامات فوری بکنند و از نظمیه هم برای تحقیق امر آدم فرستاده شد. به فاصله کمی جنازه آن مرحوم را از دکان قصابی پیدا کرده آوردند که بعد از کندن لباس و بردن ساعت و مقداری وجه نقد که همراه داشته خودش را هم به ضرب گلوله مقتول کرده بودند. این وضع بازار ارومی است که آن را برای کشتن محترمین و غیره سلاخ خانه نمودهاند. خیلی اشخاص را در این وقوعات گرفته و برده در بازار به قتل رسانیده اند. از جمله جاهای مخوف و در مخاطره که کسی قدرت تردد ندارد یکی هم بازار ارومی است که قدم گذاشتن به آنجا به استقبال مرگ رفتن است و همچنین عبور از بعضی کوچه های شهر که معروف و محل تردد عام و خاص است بی اندازه مشکل و چند نقاط از همین کوچه ها را موسوم به «قانلودره» کرده بودند. قاتل مرحوم مستعان الممالک معلوم نشد و اگر هم معلوم شد کسی جرأت تعاقب نداشت.
اهل و عیال بیچاره در این ولایت غربت سرگردان مانده اند کاغذی که اهل آن مرحوم در اوضاع شهر و اطراف چنانچه در فوق عرض شد مسوده کرده بودند، قتل خود ایشان را هم فدوی در حاشیه علاوه نمود و تجدیداً نوشته شد که فرستاده شود. نمایندگان مسیحی از بس که اشکال تراشی نمودند ممکن نشد فرستاده شود. خیلی تعجب است که حتی المقدور میخواستند از این همه حادثات دلسوز و جگر خراش پرده پوشی نموده نگذارند کسی مسبوق شود.
استرحام متحصنین
اهالی بیچاره که در تحصن فرانسویها و سایر جاها بودند از امتداد مدت و توالی اتفاقات طاقت فرسا و حالت فلاکت آمیز خودشان به تنگ آمده، مراسله متحد المالی به قونسولگریها و پولکونیک کوزمین و کومیته ارامنه و آسوریها و میسیون خارجه و مجلس اصلاح نوشته و فرستاده بودند که سواد آن را درج می نماید.
عریضه استرحام
در موقع وقوع قضیه ناگوار و سانحه فاجعه اخیر ارومیه که اهالی فلک زده بی جرم و تقصیر اعم از معاریف و غیره دچار قتل و غارت و در ظرف چند ساعت عده کثیری نفوس محترمه از نعمت زندگی و حیات محروم و تمامی داراییت و ثروت چندین ساله موروثی و مکتسبی آنها منهوب و تالان گردید، بقیه یک مشت اهالی بیچاره بدبخت که ودایع الهی میباشند محض وقایه جان و اعراض و نوامیس خودشان هر دسته و جمعیتی یکی از مواقع و مقامات محترمه ملتجی و پناهنده شده و محض این که این ودایع خداوندی از قتل و غارت محفوظ مانده و خونریزی ناحق امتداد پیدا نکند عموماً به مقام تسلیم برآمدیم ولی مع التاسف با این که هیچ مذهب و هیچ قانون روی زمین قتل و غارت تسلیم شدگان یک ملت را تجویز نمی کند و بلکه با نهایت احترام و ملاطفت از آنها نگاهداری می شود بعد از وقوع مسئله تسلیم زمینه قتل و غارت و نهب و تاراج توسعه و امتداد پیدا کرده و آنچه که انتظار نمی رفت متأسفانه به ظهور پیوست. با همۀ این تفاصیل و تحمل همه فلاکت و سفالت امیدوار بودیم که به واسطه اقدامات مجدانه و نوع پرستانه… که اوقات شبانه روزی خودشان را برای رعایت و نگاهداری این یک مشت ودایع خداوندی مصروف فرموده اند هرچه زودتر این غائله هایی که اسکات پذیرفته و نایر خانمان سوز این مقدمه فجیعه با یک تدابیر صائبه و اقدامات کافیه اعضای محترم منتفی و خاموش خواهد گردید و بقیه اهالی ولایت اعم از اعلی و ادنی و وضیع و شریف که در این مدت چهل روز امتداد ایام غائله باوجود قحطی و غلای فوق الطاقه ولایت و عدم استطاعت و قدرت از کسب و کار خودشان بازمانده و از بیم هلاکت هر فردی از افراد آنها در گوشهای مخفی و متواری گشته اند از محاسن اقدامات مجدانه… و به واسطه حصول امنیت کامله از مکان اختفا خارج و هر کدام از آنها برای اهل عیال خود کسب قوت لایموت خواهند کرد. ولی بدبختانه هنوز اهالی فلک زده به این آرزو نایل نشده سهل است هنوز امنیتی حاصل نگردیده که اقلاً روزی اهل عیال خود را از علف صحرا و گیاه بیابان تحصیل کند. روزبه روز بر مراتب فشار و تضیقات این یک مشت اهالی مستاصل و پریشان افزوده می شود و هر روز به عنوانی اسباب مزید وحشت و اضطراب ما ها بیشتر فراهم می آید چنانکه فقره جشن دیروزی بیشتر باعث توحش اهالی و نسوان بی صاحب و اطفال بی پدر و مادر و اتلاف بعضی از نفوس گردیده و اجساد بلا غسل و کفن آنها در کوچه ها و معابر طعمه حیوانات شده است و به علاوه هر شب بازخانه که تالان و نفوس است که متدرجاً به قتل میرسد، این است که از فرط اضطرار به عرض این عریضه مبادرت و از وجدان و احساسات نوع پرستی با کمال امیدواری استرحام مینماییم که بیشتر از این راضی به فلاکت و سفالت این یک مشت و دایع خداوندی نشده و هر چه زودتر با اجرای اقدامات کافیه نهایتی به این وقایع جانگداز داده و ما بیچارگان را از سفالت و سختی مستخلص بفرمایند که اقـلاً باقی مانده معدود اهالی با اطمینان خاطر از خانه های خود خارج شده به تحصیل قوت لایموت خودشان در این موقع عسرت و سختی مشغول بشوند و زیاده براین اعراض و نوامیس آنها در محل های مختلفه نمانند. در صورت عدم قبول این استرحام به نام عالم انسانیت از زبان اطفال شیر خواره و نسوان عجزه استدعا می نماییم طوری بفرمایید که لامحاله راه ارومی و سلماس و غیره باز شده و ما بیچارگان دست عیال و اطفال خودمان را گرفته از این ولایت خارج بشویم والا با این وضع و ترتیب اقامت در اینجا از حیز طاقت و امکان خارج و منافی عدالت و انصاف خواهد بود. مرغ بی بال و پرم افتاده ام در دام تو، یا بکش یا دانه ده یا از قفس آزادکن. امر امر عالی است. امضاء ۷۰ نفر
اگرچه چند فقره عبارات مراسله قبل الذکر نبایستی نوشته شود و به فدوی هم بعد از ارسال نشان دادند، به هر صورت به این مراسله سوای از مریضخانه فرانسوی جوابی ندادند. از آنجا هم نوشته بودند که این وقوعات از آسوری ها و آرامنه نیست، از رجاله و اجامر است و کوشش خواهد شد که امنیت برقرار شود. حال آن که پرواضح بود که فقط رجاله در این امر دخالت نداشته و اگر منحصر به رجاله بود با سهولت جلوگیری امکان داشت ولى مع التأسف این فقره عمومیت پیدا کرده بود نمی خواستند ولایت امن شود. آن بود که روز به روز بر بدبختی و فلاکت و اتفاقات ناگوار خانمان برانداز افزوده می شد.
این که اهالی در مشروحه خودشان مینویسند جنائز در کوچه و معابر طعمه حیوانات میشود صحیح است. کسی نبود جرئت کرده و جنازه ها را در موقع بردارد و بعد از دو سه روز که از طرف ویس قونسولگری آمریکا و یا خود اهالی اقدام به دفن آنها می شد کلاب خورده بودند. سفالت و فلاکت و ذلت اهالی به اندازه ای شده بود که عقل از قبول آن استنکاف دارد و نمیخواهد این همه حادثات باور کردنی را که جزو افسانه به شمار میرود باور نماید.
انتشارات کذب
روز ۲۲ جمادی الثانیه میرزا محسن نام در نزدیکی محوطه مجلس اصلاح به ضرب گلوله مضروب و فرار کرده در جلو در مجلس افتاده بود که از آنجا به مریضخانه فرانسوی حمل دادند و محض ورود به آنجا فوت شد. یک نفر دیگر را هم امروز در شهر مقتول کردند. در ۲۳ جمادی الثانیه انتشار دادند که جماعت ارامنه را در تبریز مقتول کرده و همچنین آنهایی از مسیحیان که در خوی بوده به قتل رسانیدهاند. با این انتشارات کاذبه می خواستند وسیله به دست آورده یک تاخت دیگری هم به اهالی بیاورند که باقی ماندۀ نفوس را مقتول و تتمه اموال را – اگر باقی باشد – به غارت ببرند. روسای ملت ارامنه این اخبارات را جدا تکذیب و نگذاشتند به این عنوان هم اهالی گرفتار یک بدبختی جدیدی بشوند.
ویس قنسول خودرای
۲۳ جمادی الآخر مسیو نیکیتین ویس قونسول روس کاغذی به نظمیه محله عسکرخان نوشته بود که در کوچه سیدحسین باغی اسلحه هست، اهالی آنجا را آورده، مطالبه و جمع آوری نمایند. ریش سفیدان و معتبرین محله مزبور را گرفته و برده و توقیف نموده بودند و چند روز انواع و اقسام زجر و شکنجه نموده بعد با گرفتن وجه نقد و غیره رها می کردند. مداخله ویس قونسول مزبور در امر این ولایت خراب بدتر از همه چیز مواثر واقع شد در حالتی که دولت روس در جاده فنائیت و اضمحلال قدم میزند این شخصی بی انصاف و بی وجدان بدون رعایت وظیفه خود مستبدانه احکام صادر نموده و موجبات اذیت مخلوق بیچاره را فراهم می آورد. حالت تفرعن و عجب و خودستایی ویس قونسول مشارالیه برای اهالی بدبخت این ولایت از هر مصیبتی بالاتر است.
ادامه دارد…
روزنامه فرهیختگان نوشت: بررسیها نشان میدهد که فردی که اقدام به برهنگی کرده، دارای اختلالات روانی بوده و این حادثه ریشه در مشکلات شخصی او داشته است.
فرمانده انتظامی شهرستان میاندوآب از کشف ۵۴۷ دستگاه انواع لوازمخانگی قاچاق از یک دستگاه خودرو پیکانوانت در ایستگاه بازرسی شهید محمدنژاد این شهرستان خبر داد.
از روز پسا معلوم شدن گزینه های احتمالی استانداری آذربایجان غربی که البته به نحوی محفلی و بد سگال شکل گرفت، در کنار چند فرد که دستپخت ستادهای رئیس جمهور در استان بودند و به نوعی خود گزینه پندار محسوب می شدند، مابقی گزینه ها چه مخالف باشیم یا موافق و برخلاف نظرات شخصی، گزینه های معتبری هستند که سوابق قابل توجه ای در رزومه آنها دیده می شود، از حضور چندین باره در مجلس تا کار در وزارت کشور و سفارت و ...
رئیس اداره صنعت و معدن شهرستان نقده گفت: شهرستان نقده با دارا بودن ۳ واحد تولید زیپ در کشور قطب تولید زیپ در کشور به شمار میآید.
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال دیدگاه