از میزبانی تا رسوایی / جامـی برای همه / ارومیه مَهد والیبال

تماشاگرانی که بلیط تماشای بازی را دریافت نکرده بودند پدر یا پدر بزرگشان مدیر یا مسئول نبود؛ دعوتنامه ای از سوی وزارت ارشاد اسلامی ، ورزش و جوانان و ...نداشتند در یک کلام اینکه نور چشمی هیچکسی نبودند و تنها عاشق والیبال بودند و بس.

به گزارش پایگاه خبری قارتال نیوز، اصطلاح گِل گرفتن را احتمالا برای همین مواقع بکار می برند. برای زمانی که نه تنها دیگر امیدی به تغییر، تحول و اصلاح نیست بلکه وجود چیزی حتی عصبانیتان می کند. آن هم نه یک عصبی شدن معمولی، چیزی در حد انفجار…

بدون تردید ورزش، یکی از مسایل و موضوعات با اهمیت هر جامعه به شمار می آید و تعداد بی شماری از افراد، به انواع ورزش علاقه مند هستند و بخشی از وقت خود را بدان اختصاص می دهند.آذربایجان غربی نیز از جمله استان هایی ست که در این راستا از مدیرت کافی ای برخوردار نمیباشد این در حالی است که استان آذربایجان غربی دارای ظرفیت بالقوه ای در چندین رشته ورزشی میباشد.

اورمیه ،شهر عاشقان والیبال با بیش از نیم قرن سابقه، جایگاه ویژه ای در سطح ملی و بین المللی دارد و همواره با وجود بازیکنان لژیونری همچون معروف عبادی پور؛ معروف هموراه زبانزد عام و خاص گردیده است.چند ماهی میشد که تب و تاب والیبال(قهرمانی آسیا) در کشور طنین انداز بود و شور و شوق عاشقان والیبال در این شهر که میزبان این مسابقات را عهده دار بود، جذابیت فوق العاده زیبایی به شهر بخشیده بود.چراکه اورمیه میزبان یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ ورزشی خود بود.

داخل پرانتز عرض کنم که دنیای امروز برای گردشگری اهمیت و جایگاه ویژه ای قائل است و درآمدی که در این زمینه کسب می شود بسیار چشمگیر و قابل توجه است.میزبانی اورمیه در هفته ی سوم مسابقات لیگ ملت ها،شاید فرصت بسیار خوبی برای کسب درآمد از طریق صنعت گردشگری بود.اما سالیان سال است که این استان از صنعت گردشگری محروم بوده و چندان درآمدی از این راه حاصل نمی شود.امسال نیز طبق روال سال های گذشته،ما این فرصت را از دست دادیم.شهری که به واسطه میزبانی میتوانست با هزینه های اندکی پذیرای گردشگران از کشورهای مختلف باشد،در سایه بی مهری مسئولین تنها به تعداد اندکی بنر تبلیغاتی بسنده کرد و تمام.

اما صحبت در اینجا تمام نمیشود؛عاشقانی که از مدت ها قبل برای میزبانی و تماشای بازی ها لحظه شماری میکردند،روز موعود یعنی لحظه خرید بلیط بازی ها که طی هفته های قبل برنامه ریزی شده بود با مشکلاتی عدیده ای مواجه شدند.عاشقانی که ساعت ها قبل در خیابان ها و در صف نت ها منتظر شدند اما دست خالی برگشتند…بله تلخ است.بسیار تلخ است…بلیط هایی که طبق یک سری برنامه ریزی های قبلی مدیریت شده بود و از ۴۶۰۰ صندلی ورزشگاه به ظاهر ۶۰۰۰ نفری تنها تعدادی انگشت شمار بلیط برای افراد عادی در نظر گرفته شده بود…تماشاگرانی که بلیط تماشای بازی را دریافت نکرده بودند پدر یا پدر بزرگشان مدیر یا مسئول نبود؛دعوتنامه ای از سوی وزارت ارشاد اسلامی ،ورزش و جوانان و …نداشتند در یک کلام اینکه نور چشمی هیچکسی نبودند و تنها عاشق والیبال بودند و بس.عاشقانی که پس از مدت ها انتظار،آخر سر انتخابی جز تماشای والیبال بر سر چهارراه ها نداشتند.آقای استاندار مگر می شود یک عاشق والیبال پس از ۱۰ ها ساعت تلاش نتواند یک بلیط بازی پیدا کند اما خانواده ی فلان آقازاده و نماینده با یک تماس تلفنی نیم ساعت قبل بازی در ورزشگاه حضور پیدا کند؟؟!

همه میدانیم قلب آذربایجان به عشق: یاشاسین یاشاسین گفتن ها می تپد…به عشق اورمیا اورمیا گفتن ها می تپد. در دورنالار یوواسی از شروع بازی تا لحظه خروج از ورزشگاه هیچکس روی صندلی نمیشیند.چراکه عشق والیبال اجازه نشستن را نمیدهد. گویی دورناها هم فهمیده بودند که اینجا همان منزل گاه همیشگی آن ها نیست که کاپیتان معروف اعتراضش را کرد.

عاشقانی واقعی والیبال با چشمانی گریان پشت درهای بسته ی دورنالار یوواسی جا ماندند.اندک عاشقانی هم که توانسته بودند بلیط بازی ها را دریافت کنند مجبور بودن از ساعت ۱ ظهر در ورزشگاه حضور داشته باشند تا مبادا صندلی های ورزشگاه پرشود و مجبور به ترک ورزشگاه شوند.

حالا خودتان را جای چنین تماشاگری بگذارید. اصلا مگر کسی می تواند در چنین شرایطی از کوره در نرود؟ آنها هرچه بگویند و هرکار بکنند حق دارند تا به هر نحوی اعتراضشان را بروز دهند و فکر نمیکنم چیزی باعث آرامش آن ها شود.چرا که مردم اورمیه با والیبال زندگی کردند با والیبال بزرگ شدند.هر تک نفری که به سالن والیبال می آید برای خودش یک مربی ست.میتوانستیم با اندک مدیریتی نام شهرمان را جهانی کنیم و لقب پرشورترین عاشقان والیبال در جهان را به خود اختصاص دهیم اما… .

خود مسئولین هم میدانند که قلب آذربایجان فقط و فقط به عشق آذربایجان می تپد. لطفا بیش از این روی اعصاب مردم راه نروید و با عشق آنها بازی نکنید.

منبع: جمعی از حرفای عاشقان والیبال
نویسنده: اکبر سعادت / عکاس: پیام ثانی

۱۴۰۲٫۰۶٫۰۱