به گزارش پایگاه خبری قارتال نیوز، شرح ماوقع اینگونه است که گویا امر بر ایشان مشتبه شده و به اختلال سلوک به ثبت نرسیده«خویش بالازر خانم پنداری » دچار شدهاند.
هر از گاهی که شانس خواندن نهجالبلاغه را پیدا میکنم با خودم میگویم، امیرالمومنین ،عجب روانشناس بزرگی است.
ایشان در خطبهای در مورد درمان اختلال امر بر خود مشتبهشدگی میفرمایند: «إنَّ الأمورَ إذَا اشتَبَهَت اعتبرَ آخِرُها بأوَّلهَا» : «زمانى که امور مشتبه شوند، باید پایان آنها به اوّلشان سنجیده شود» (نهج البلاغه، حکمت ۷۳ در برخی نسخ، حکمت ۷۶) به امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام عرض کردند که «شما میگویید: حق با من است و من بر حق هستم، اما طلحه و زبیر نیز همین را میگویند؛ حال ما از کجا بفهمیم که حق با کیست و کی بر حق است»؟!
ایشان در پاسخ، آنها را از این آخر (شبههی ایجاد شده)، به ریشه و منبع نخست و اصلی شناخت که عقل است ارجاع دادند و فرمودند: «شما اول حق را بشناسید، بعد اهل حق را خواهید شناخت» و به حارث همدانی فرمودند: «إنَّ الحقَّ لا یعرَفُ بِالرجال، اِعرِفِ الحقَّ تَعرِف أَهلَهُ : حق با اشخاص شناخته نمیشود، خود حق را بشناس تا پیروان آن را بشناسی» (مجمعالبیان، ج۱، ص ۲۱۱)
این همان برگرداندن امور شبههناک، به اول و ابتدای آن میباشد؛ آیا کسی میتواند بدون شناختن “حق”، مدعی شود که “حق با من است”، یا بگوید: “حق با کیست”؟!
بنده هم به مریدی از مراد خویش ، مولای متقیان، این بانوی مکرمه را جهت اینکه خدایی نکرده بیش از این در وادی خویش قهرمان پنداری ، سرگردان نشوند به رجوع به منبع و ریشه دعوت میکنم و جهت آسان شدن امر بر ایشان ، رشادتنامه بالازر خانم از قلم من بصورت مختصربه محضر ایشان ایفاد میگردد.
▪️نبرد خوی و رشادت بالازر خانم
در ۷ام خرداد ماه سال ۱۲۹۷ شمسی در حالی که در آنسوی آراز، داشناکها با قتلعام و نسلکشی مسلمانان به قدرت رسیده و توانسته بودند بر روی پیکر به خون خفته صدها هزارشهید مسلمان، جمهوری به اصطلاح ، مستقل ارمنستان را به مرکزیت شهر به خاک و خون کشیدهشده ایروان بنا کنند.
در این سوی ارس نیز با استفاده از موقعیت ضعف قدرت مرکزی در طی جنگ جهانی اول با کشتار وسیع وحشیانه حاصل از فطرت ددمنشانه خود بر شهرهای اورمیه و سلماس مسلط شده بودند.
داشناکها در حالیکه خواب ایجاد یک مملکت بزرگ مسیحی نشین را میدیدند ، جهت برقراری ارتباط بین ارامنه مستقر در ایروان، اورمیه و وان ، قصد داشتند شهر خوی و منطقه استراتژیک مرزی و وسیع آواجیق و چالدران را نیز تصرف کنند.مأموریت اشغال خوی به “آندرانیک اوزانیان ” شخصی از ارامنه شمال آراز واگذار شدهبود که آن زمان با حدود ۱۲ هزار نفر ،عازم تصرف خوی میشود.
مردم خوی از مدتها پیش اردویی برای نبرد با مسیحیان تشکیل دادهبودند و حتی دستجات بسیاری از آنان در جنگ با جیلوها شرکت کردهبودند که البته به دلیل تعداد اندک و نداشتن سلاح کافی، نتیجهای عاید مسلمانان خوی نشدهبود.
برابر با آغاز حمله آندرانیک به خوی، سپاهیان عثمانی وارد منطقه غرب آذربایجان شده و سلماس و پیرامون آن را از تصرف و وجود ارامنه پاک کرده بودند. در آن ایام شهرخوی ، توسط انجمن مشورتی متشکل از رجال سرشناس و (حسنعلی خان میرپنجه آقاسی) که فرماندار شهر بود اداره میشد .
فرمانده ارتش عثمانی که متوجه موقعیت خطیر این شهر بود حدود هفتصد سرباز در آنجا مستقر کردهبود، اما مرکزیت فرماندهی آنان در شهر سلماس در ۴۵ کیلومتری جنوب خوی قرار داشت.
چون شهر خوی، قلعه و باروی مستحکمی داشت، قوای ارامنه قصد داشتند با تصرف این شهر از حمله احتمالی مسلمانان و ارتش عثمانی نیز در امان باشند.
خبر عبور قشون ارمنی از ارس در روز اول تیرماه ۱۲۹۷ شمسی با تلگرافی به شهبندری عثمانی در خوی رسید.
فرمانده عثمانی سربازهای مستقر در خوی را همراه با تعدادی از مردم برای مقابله با ارامنه عازم کرد که در گردنه ارسی در شرق خوی با آنان درگیر شدند.
اما از آنجا که در برابر هر مجاهد مسلمان بیش از ده نفر، متجاوز ارمنی داشناک قرارداشت ، قوای مسلمان شکست خورده ، عدهای شهید میشوند و تنها تعداد اندکی به زحمت خود را به شهر میرسانند.
فرمانده نیروهای عثمانی که هیچ چارهای جز ترک شهر و آوردن قوای کمکی نمیبیند از مردم شهر میخواهد فقط یک شبانه روز مقاومت کنند تا او بتواند نیروی کمکی بیاورد.
با رفتن فرمانده عثمانی به سمت مرزهای ترکیه برای آوردن نیروی کمکی در بین مردم ترس و همهمه میافتد.
در این هنگام عدهای مقاومت را ناممکن میدانند و میخواهند شهر را به مقصد کوهستانهای غرب خوی ترک کنند. اما عدهای دیگر که از فجایع وحشیانه ارامنه در اورمیه سلماس درس گرفتهاند که فرار و حتی تسلیم بی قید و شرط در برابر ارامنه، نتیجهای جز قتل عام و جنایت از طرف آنان نخواهد داشت، مردانه میایستند و سایرین را نیز به مقاومت فرا میخوانند.
سپیدهدم روز دوشنبه سوم تیرماه ۱۲۹۷ شبههای پلید مهاجمان در کنار دیوارهای شهر پدیدار میشود که با استتار در مزارع اطراف ، نیمی از شهر را به محاصره خود درآورده بودند.
مردم با دست خالی و با کمک معدود افراد مسلح شهر به هر نحوی شده سعی میکنند تا رسیدن قوای عثمانی مقاومت کنند و با هر آنچه در دست دارند تا پای جان میجنگند، چند سرباز زخمی عثمانی که در شهر ماندهاند با وجود مجروح و زخمی بودن به کمک مردم میآیند .
مقابله با قوای ارمنی در ماه رمضان اتفاق میافتد و مردم با زبان روزه قصد جهاد میکنند ، اما علما و روحانیان مبارز شهر به جهت اوجبواجب بودن دفاع از وطن ، حکم به شکستن روزه در آن روز میدهند و خود نیز مانند بقیه مردم به دفاع از شهر میپردازند.
زنان دلاور شهر نیز دوشادوش مردان با آوردن آب و شربت و طعام و پرستاری زخمیان از شهر دفاع میکنند در این میان چند سوار از آواجیق به یاری میآیند و موجب قوت قلب مجاهدان می گردند.
▪️سفیر گلوله همراه با طنین الله اکبر در شهر میپیچد
سفیر گلولهها همراه با طنین الله اکبر در شهر میپیچد و ارامنه متجاوز لحظه به لحظه در حال پیشروی هستند و تا صلات ظهر نزدیک به نصف قلعه را محاصره میکنند.
مردم خوی در میان آتش و خون میجنگند و هر لحظه حلقه محاصره تنگتر و امید به ظفر, کم رنگتر میشود که به یکباره نشانههای وعده « إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ » پدیدار میشود، سالار حسینقلی خان آواجیقی با سواران دلاور آواجیق و تیمورخان سرتیپ صمصام همایون با جمعی سواره و پیاده از اَگری بوجاق به مدد شهر میآیند ، بدیهی است که زیبایی و شکوه این لحظات قابل وصف نیست .
در این بحبوحه یک توپ قدیمی کهنه در شهر خوی هست که زمانی شاید فقط به درد اعلام وقت افطار در ماه رمضان می خوردهاست و اکنون مدتهاست که دیگر نمیغرد، اما دلاوری به نام مشهدی تقی که از توپچیان قدیمی است همان توپ را بکار میاندازد و صدای توپخانه ارامنه داشناک را خفه میکند.
دفاع و مقاومت در برابر متجاوزان به این منوال پیش میرود تا اینکه از سمت جنوب، صدای غرش توپهای عثمانی به گوش میرسد و این زیباترین صدایی است که گوش شهر می تواند بشنود، گویی رعد ظفر در آسمان وطن میغرد و برق پیروزی بر زمین شهر میتابد.
در بین مدافعین شور و شعفی پدید میآید که وعده پروردگار است« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ : اى کسانى که ایمان آورده اید اگر [دین] خدا را یارى دهید، شما را یارى میدهد و گامهایتان را استوار میدارد»
طولی نمیکشد که ارامنه متجاوز از دو سو مورد حمله قرار گرفته ، شکست میخورند و بازماندگان با خفت و ذلت به سوی جلفا فرار میکنند و خود را به آن سوی آراز میرسانند و پل را آتش میزنند.
خوی میماند و نَقل رشادتی که تا ابد نُقل محافل افتخار مردمانش است .
اکنون موقع خواندن سرود پیروزی است اما تعداد شهدای شهر زیاد است و داغهای سنگینی به دل مادران و پدران نشسته است .
بعد از این نوبت لالههاست که تا جهان برجاست از خاک وطن برویند.
▪️بالازر خانم شیرزنی از آذربایجان
اما یک داستان غرورانگیز دیگر نیز در گوشه تابناکی از تاریخ شهر خوی در آن روز به خط زرین، نگاشته شدهاست ، داستان شیرزنی به نام بالازر خانم .
قضیه فرار مدافعان بخشی از قلعه و بازگشت آنان به پیروی از غیرت بالازر خانم و دفاع و دفع متجاوزان ارمنی خود قصه دیگری از شجاعت شیرزنان آذربایجان است.
وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ و (دشمنان برای نابودی او و آیینش) نقشه کشیدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آیینش) چارهجویی کرد و خداوند، بهترین چارهجویان است.
بله مکر و حیله، آیین ناجوانمردان بزدل است ، در آن روز نیز ارامنه داشناک با پوشیدن لباس عسکرهای عثمانی به قلعه نزدیک میشوند و با فریب محافظان دروازه قلعه موفق به شکستن بخشی ازدیوار دفاعی شهر خوی میگردند.
تعدادی ازمدافعین شهر که از نفوذ ارامنه و شهادت همرزمانشان، غافلگیر شدهاند، دست به عقبنشینی میزنند ،در این هنگام بالازر خانم که برای آوردن آب و غذا آمدهاست متوجه وخامت وضعیت میشود ، تپانچهای را برمیدارد و به سوی دشمن شلیک میکند .
او واقف است که مردان شهر تا چه حد به غیرت خود پایبند هستند، لذا سربند از سر برمیگیرد و با سر برهنه وارد معرکه رزم میشود و در مقابل متجاوزان ارمنی میایستد و فریاد میزند من به جای شما میجنگم « سیز قاچین بالا زر ساواشسین!»
مردان در چشم برهم زدنی خود را به کنار او میرسانند و سینه در برابر گلولههای دشمن، سپر میکنند و با رشادت و شهادت، راه بر دشمن متجاوز میبندند. بدین سان بالازر خانم با شجاعت و تدبیر خود جلوی شکست مسلمانان و سقوط شهر را میگیرد. تصنیف معروف ترکی «الده تاپانچا بالا زرخانیم گلهرم دالینجا بالا زرخانیم ….به یاد آن شیرزن سروده شده که سال هاست بر سر زبانهاست.
«زرخانیم افشار اورومی» بانوی از آذربایجان بود که به بالازرخانیم شهرت داشت، زرخانیم در شهر اورمیه متولد شد و سال ۱۲۹۷ شمسی در شهر خوی، حماسهای آفرید که همراه با تاریخ سراسر غرور و شرف و رشادت آذربایجان تا ابد زنده خواهد ماند.
گزارش از فیروزه خاوه
جرایم خشن یکی از دغدغههای اصلی ما مردم است، زیرا تهدیدی مستقیم برای امنیت و آرامش جامعه به حساب میآید.
قانون حجاب که امروز ابلاغ شد، وضعیت محکومان را در صورت عدم پرداخت جریمه نقدی مشخص کرده است.
نادر قاضی پور نماینده ادوار ارومیه از حوزه انتخابیه تبریز، آذر شهر و اسکو، نامزد انتخاباتی میان دورهای مجلس شد.
متن نهایی قانون «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» معروف به قانون حجاب در ۵ فصل تنظیم و نهایی شده است.
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال دیدگاه