بحران رسانه ای یا رسانه های بحرانی شده! در حل مطالبات مردمی چقدر موفق بوده ایم؟

آنچه در شرایط کنونی می تواند جامعه را با خطر مواجه کند، فقط حملات نظامی یا موشکی نیست؛ بلکه بیش از هرچیز فقدان رسانه ی مطالبه گر می باشد. رسانه ای که بتواند مطالبات مردمی را پاسخ دهد و بر حکومت و کار گزارانش نظارت مدنی و موثر داشته باشد.

در واقع همیشه این بحران ها هستند که برای ما ثابت می کنند؛ اولویت های اصلی کشور تغییر ساختارهای غلط مدیریتی،شفافیت، اصلاح نظام آموزش،معیشت مردم و… هستند.

به نظر شما پرداختن به اولویت های اصلی به معنی نفی سایر مطالبه هاست؟ طبیعتا خیر اما قرار دادن وزنه اصلی مطالبات روی مسائل دست چندمی جز مبتذل کردن ما ، یعنی جامعه ی رسانه ای، نتیجه ای به همراه ندارد.

همچنین این رفتار درستی نیست که برخی دولت ها همچون نهم و دهم که با شعارهای مردمی روی کار می آیند پس از مدتی از مردم فاصله بگیرند منافع اطرافیان خود را بر منافع ملی ترجیح دهند و از شنیدن مطالبات عمومی سر باز زنند و کمتر پاسخگوی رسانه ها شوند.

از طرفی رسانه ها برای اجرای کارکرد نظارتی خود باید درک درستی از واقعیت داشته باشند. درک درست مساله ضرورتی است که رسانه ها باید به آن توجه داشته باشند.

کوتاه سخن آنکه نظارت بر امور مختلف جامعه از امور سیاسی و اقتصادی گرفته تا امور فرهنگی و اجتماعی، یکی از کارکردهای مهم رسانه ها در همه جای دنیا به شمار می رود. تحقق این مهم اما نیازمند وجود فضای لازم برای فعالیت رسانه ها و همچنین وجود رسانه های مستقل، مسئول، حرفه ای و کارآمد است.

یک رسانه را زمانی می توان رسانه مسئول خواند که در عملکرد خود به منافع ملی و مطالبات عمومی در جامعه توجه ویژه داشته باشد. در صورتی که رسانه ها در یک جامعه بتوانند به دور از هرگونه غرض ورزی سیاسی و انگیزه های فردی و گروهی با رصد چالش های جامعه به مطالبه گری از مسئولان و متولیان در نهادهای مختلف بپردازد، بی شک شاهد رفع بسیاری از مشکلات اجتماعی خواهیم بود.

در شرایط کنونی رسانه ی ملی و سایر رسانه ها موظف اند با گرد آوری نخبگان فکری جامعه در جهت برآورده سازی مطالبات مردمی زمینه انجام اقدامات اصلاحی را فراهم کرده و با حذف امکان انحراف سیاسی، نگاه هارا به واقعیت موجود نزدیک کند.