چنددستگی و اختلافات در میان مشروطه خواهان؛

تاوان سختی که آذربایجان غربی و اورمیه در مشروطیت داد (بخش پایانی)

در یک ظهر گرم تابستان به مدد باد خنک معروف اورمیه که مانند معجزه ید بیضا و نفس عیسی، تب از پیشانی بیمار شهر نشسته بر ساحل خشکیده دریا برمی گیرد، به دیدار آقای رحمان حسین زاده در کتابفروشی فضولی واقع در پاساژ ارک ارومیه رفتیم که اوضاع این پاساژ نیمه مخروبه و غربت کتابفروشی فضولی در گوشه متروکی از آن خود غم دیگری است.

به گزارش پایگاه خبری قارتال نیوز؛ رحمان حسین زاده تاریخ پژوه ومحقق است که در عزلت کتابفروشی فضولی گنجینه‌ای ارزشمند از گنج تاریخ آذربایجان را در دل خود حفظ نموده است.

کافی بود که از آقای حسین زاده بخواهیم در مورد وقایع مشروطه در آذربایجان غربی برای ما صحبت بکند تا مهر از سر گلابدان تاریخ برگیرد و بوی تلخ و مسحور کننده عطر خوش روزگاران آذربایجان بپیچد و بیامیزد با شمیم شیرین کتاب‌ها و غبار نشسته برقفسه‌ها ، غباری که خاک وطن است که به سرگردان‌ترین هر ذره از آن در دورترین نقطه صفر مرزی، جانمان فدا.

 

▪️ مشروطه خود چه بود و چگونه شروع شد؟

کتاب‌های بسیاری در مورد مشروطه نوشته شده و مطالب فراوانی هم در مورد این انقلاب جمع آوری و مکتوب شده است .

ولی اینکه مشروطه خود چه بود و چگونه شروع شد مسئله مهمی است.

برای پاسخ به این سئوال باید به تاریخ مقارن با مشروطه و حتی چند سال قبل از شروع حوادث و مقدمات این حرکت، سفر کنیم .

اگر به سیر تاریخ ادوار زندگی بشر در مقیاس جهانی آن نگاه کنیم، می‌بینیم تاریخ و حوادث آن رو به بهبود و بهتر شدن شرایط زیستی و مدنیت پیش می‌رود .

مخصوصا در اروپا و مسئله رنسانس می بینیم که هنر، ادبیات، معماری، صنعت و حتی فلسفه و سیاست رو به گسترش و پختگی می‌رود تا اینکه به انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتی انگلستان منجر می‌شود .

نکته در اینجاست که وقتی حرکتی در یک گوشه دنیا آغاز می‌شود مانند حرکت یک توده هوا، با اعمال تاثیر بر سایر مناطق به سیر خود ادامه می دهد .

پس این حرکت متحول کننده هم بالاخره به شرق و مشرق زمین رسید .

و در سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۷ میلادی در روسیه باعث وقایع تاریخی شد و همینطور در عثمانی طی سال های ۱۸۷۶ تا ۱۸۷۸ که انقلاب مشروطیت رخ داد و نهایتا این تحول اندیشه و مدنی توده‌ها به ایران رسید .

و سال ۱۲۸۵ وقایع تاریخی با اهمیتی در ایران آغاز شد .

 

▪️ چرا رشادت قشون عباس میرزا به شکست انجامید؟

در شکست‌هایی که ایران در جنگ با روسیه میخورد و منجر به معاهدات ترکمنچای و گلستان می‌شود، عباس میرزا فرمانده قوشون و ولیعهد ایران به فکر می‌افتد که چرا این همه رشادت و اراده قشون ایران به شکست می انجامد.

و شاید تا آن زمان و مقطع تاریخی، سلاطین در عالم تقدیر و سرنوشت محتوم سیر می‌کردند و باطبع، نتیجه جنگ‌ها را هم منوط به خواست و اراده تقدیر و تاریخ می‌دانستند .

ولی آنجا عباس میرزا در چگونگی کار می‌اندیشد و مقایسه می‌کند نوع رفتارها و تفاوت اعمال و تدابیر حاکمیتی بین قوای ایران و روسیه و جرقه‌های اولیه لزوم تغییرات همانجا می‌خورد . تا اینکه تاریخ می رسد به زمان ناصرالدین شاه و دامنه تحولات گسترش می یابد .

سلطنت سلسله قاجار یک حکومت سنتی است که شاید از نگاه تاریخ استبدادی باشد . اما ناصرالدین شاه فردی است که از نوآوری استقبال می‌کند مثلا در سفرهایی که به ممالک اروپایی می‌کند، مشتاق است که فن آوری و صنعت و هنر اروپایی را به کشور خود بیاورد مثل گرامافون، فیلم، عکاسی، سینما و تئاتر و… دارالفنونی که در زمان عباس میرزا پایه گذاری شده بود را گسترش می‌دهد و دانشجویان را برای آموختن علوم و فنون به خارج می‌فرستد .

▪️ تفکر اولیه مشروطه از کجا آمد؟

تفکر اولیه مشروطه، هم از اندیشه همانها که برای تحصیل به فرنگ رفته و نوع اداره ممالک اوپایی را دیده‌اند، سرچشمه می‌گیرد .همچنین بازرگانانی که با دنیای خارج از مرزهای کشور به تبادل و مبادله کالا و اندیشه می‌پردازند و تفکر و اندیشه‌های متحول شده خود را با مردمان مملکت خود به اشتراک می‌گذاشتند و آنها را متوجه امکان شکل دیگر و مدنی‌تری از زیست و معیشت می‌کنند .

مثلا من خودم خاطرم هست که حدود ۱۰ سال داشتم که ماموران برای دادن شناسنامه به روستای ما آمده بودند، مرد کهنسالی که در همسایگی ما زندگی می کرد با خنده به ماموران گفت: من سالها پیش آنسوی رود آراز در باکو زندگی می‌کردم آنجا حتی به درختان هم شناسنامه داده بودند و اینجا تازه به انسانها سجلی (شناسنامه) می‌دهند و شروع کرد به صحبت در مورد آنچه آنجا وجود دارد اعم از صنعت و نوع تدبیر و مدیریت امور کارها و اضافه کرد در زمان مشروطه ما تمام این کارها را آوردیم به کشور خودمان اما متاسفانه در اینجا پیش نرفت و راه به جایی نبرد .

می خواهم بگویم که انسان موجودی تاثیر پذیر است و در زمان معاصر با عصر مشروطیت هم تاجران، سیاحان و حتی افرادی که به جهت جاسوسی به کشور ما رفت و آمد داشتند و خاطرات خود را می‌نوشتند به این تاثیرگذاری و تاثیر پذیری اشاره کرده‌اند .

جالب است در دوران ناصرالدین شاه که کتاب چاپ می‌شده است و حتی بعضا حتی به صورت مخفیانه، اعم از فلسفی، سیاسی، مذهبی و کتب انقلابی که نویسندگانی مثل میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی که با نگارش کتاب‌هایی مانند مسالک المحسنین و کتاب احمد و … بر افکار بسیاری از مشروطه خواهان تأثیر گذاشت.

با این مقدمات می رسیم به سرآغاز انقلاب مشروطه در زمان سلطنت مظفرالدین شاه.

مظفرالدین شاه، شخص معتدل و ملایمی بود اما در آنزمان مشکلی برای تجار پیش می آید که کار به تنبیه و کتک می‌کشد که تجار برای بست‌نشینی به حرم حضرت عبدالعظیم می‌روند و تعدادی از روحانیون و روشنفکران هم با آنها همراهی می‌کنند و جرقه انقلاب مشروطه زده می شود .

مشروطه در تهران اینگونه شروع شد و با افراد تاثیر گذار مانند «سلیمان خان میکده » پیش رفت .

سلیمان خان میکده از رجال سیاسی دوره قاجار بود، که در دوره سوم مجلس شورای ملی نماینده نائین شد و جلسات انجمن باغ میکده که انجمنی سری بود که با حضور افرادی مثل «میرزا نصرالله ملک المتکلمین» «سید جمال الدین واعظ» و «حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی» و دیگرمبارزان مشروطه در باغ او تشکیل می شد .

حکومت آن زمان ایران از دو طرف بین فشارهای دول روس و انگلیس قرار داشت.

 

▪️ خطر آگاهی توده‌ها برای انگلیس و فکر مصادر به مطلوب انقلاب

انگلستان که خطر انقلاب و آگاهی توده‌ها را قریب الوقوع می‌بیند به فکر مداخله و مصادره به نفع مطلوب انقلاب می افتد .

پس عده‌ای از ماسون‌ها را بعنوان نفوذی وارد حرکت می‌کند که بعدها در مسیر انقلاب، ایجاد موانع‌ می‌کنند.

در تهران شعار مشروطه «مرده باد شاه ، زنده باد قانون» بود .

بالاخره مظفرالدین شاه با مشروطه موافقت می‌کند، فرمان مشروطه امضا می‌شود و مجلس و قانون، پایه گذاری می‌شود .

زمانی که در تهران فرمان مشروطه صادر می‌شود در تبریز انجمن‌ها تاسیس می‌شوند و شروع به فعالیت و توضیح پیرامون ماهیت مشروطه و شناساندن آن به مردم می‌کنند .

مشروطه چیان ، سخنوران ، روشنفکران و روزنامه نگاران، گرد هم می آیند و به مباحثه پیرامون اهداف مشروطه و چگونگی حصول آن می‌پردازد .

همزمان با این انجمن‌ها در اورمیه و حتی برخی شهرستان‌های آذربایجان غربی هم تشکیل می‌شود .

 

▪️ بعد از تبریز، اورمیه مهمترین کانون انقلاب مشروطه

بعد از تبریز، اورمیه مهمترین کانون انقلاب مشروطه و وقایع پس از آن است .

نقش اورمیه در مشروطه کمتر از تبریز نیست اما چون زیاد به آن پرداخته نشده به دلایل مختلفی که برخی از آنها را ذکر خواهم کرد، نقش اورمیه در مشروطه مغفول مانده است .

مشروطه تبریز و آذربایجان با تهران فرق دارد، دول خارجی نتوانستند در آن نفوذ کنند و یک مشروطه کاملا مردمی است. مشروطه حتی در شعارهایش در تبریز و اورمیه با تهران متفاوت است .

 

▪️ عدالت خواهی ، شعار مشروطه خواهان تبریز و اورمیه

شعار مشروطه خواهان تبریز و اورمیه، عدالت خواهی و برقراری عدالت بود در آذربایجان های شرقی و غربی، مردم همه چیز را در عدالت، تمثیل می کردند، آنها معاش، دموکراسی و آزادی را تحت لوای عدالت می خواستند .

منظور شعار عدالت در آذربایجان، برقراری قانون در حدی بود که شاه و رعیت در برابر آن برابر باشد.

در تبریز و اورمیه، مردم شعار مرگ بر شاه یا قاجار نمی دهند؛ آنها شعار حاکمیت، برقراری عدالت و برابری را سر می دهند .

انجمن ها در اورمیه برای اولین بار در ۱۲۸۶ گشایش می یابند، بعد از اینکه در ۱۲۸۵ فرمان مشروطه صادر می شود .

 

▪️ تشکیل دسته نظامی از طرف مشروطه چیان در اورمیه

در اورمیه در کنار انجمن یک دسته نظامی نیز از طرف مشروطه چیان تشکیل می شود.

رهبران مشروطه اورمیه «مشهدی باقرخان »»مشهدی اسماعیل افشار» «محمود غنی زاده» «اشرف زاده » «مجدالسلطنه»… بودند.

رهبران مشروطه مرتبا در میان مردم سخنرانی‌های آگاهی بخش می‌کردند و حتی گاهی سخنران از تبریز می آمد.

مردم اورمیه به حرکت مشروطه علاقه و اقبال فراوان داشتند و همین باعث قدرتمند شدن حرکت مشروطه در اورمیه می شود .

در اورمیه انجمن‌ها قدرت می‌گیرند و حتی «روزنامه فریاد» به مدیر مسئولی «میرزا حبیب اله خان آقازاده » به دو زبات ترکی و فارسی به چاپ و انتشار می رسد .

بعدها در جهت از بین بردن وحدت مشروطه‌چیان و تقلیل قدرت و نفوذ آن اقداماتی انجام می‌گیرد، در تهران عنوان مشروعه هم به مشروطه اضافه می شود و مبارزات دیگری شکل می‌گیرد تا اینکه نهایتا مجلس به توپ بسته می‌شود و دوران استبداد صغیر شروع می‌شود و تقریبا ۱۳ ماه طول می‌کشد .

بر سر همین شکل گیری مشروطه مشروعه در تهران و تبریز و اورمیه درگیریها و جنگ‌هایی اتفاق می‌افتد .

در تبریز یک دو دستگی ایجاد می‌شود، تحت عنوان مشروطه چیان و مشروطه مشروعه چیان و باعث اختلافات و نزاع شد .اما در ارومیه اوضاع به گونه دیگری است، شرایط اورمیه بخاطر موقعیت جغرافیایی طوری بود که فجایع دهشتناکی را از سرگذراند .

 

▪️ کشتار مردم آذربایجان توسط اکراد مسلح طاغی

در مرز ایران و عثمانی یک گروه مسلح کُرد وجود داشت که به آنها چته گفته می‌شد . اکراد مسلح طاغی با هجوم به دهات به کشتن مردم و غارت اموال آنان می‌پرداختند.

در اثر این اعمال در تابستان سال ۱۲۸۶ ه .ش وضع ارومیه در دهات اطراف آن بسیار وخیم گردید.

اعضاء انجمن اورمیه این پیشامدها را هر روز به تفصیل به تهران و تبریز تلگراف می‌کردند و از دولت و والى آذربایجان تقاضاى اعزام قواى کمکى به اورمیه می‌نمودند. ولى بدلیل وخامت وضع عمومى، دولت یا والى آذربایجان نتوانستند به اهالى اورمیه امداد و کمک برسانند.

با روى کار آمدن محمدعلیشاه اوضاع بدتر شد و ناامنی در سراسر مملکت گسترش یافت .

با احساس عدم قدرت دولت مرکزى، ایل جلالى به شهر و روستاى منطقه ماکو حمله و آنجا را به خاک و خون کشید.

 ▪️هر کس نام انجمن را مى‏‌آورد زبانش را مى‏‌بریدند

روزنامه حبل المتین در این باره چنین نوشته است:«قتل و غارت دهات ماکو واقعا وحشتناک است، مردان را دو نیم کرده‏‌اند، سینه زنان را بریده‏‌اند، اطفال را به رودخانه زنگمار انداخته، غرق کرده‏‌اند. هر کس نام انجمن را به زبان مى‏‌آورد زبانش را مى‏‌برند».

اورمیه به علت موقعیت مرزی صدمات بسیار دید، بالاخره از تهران کمیسیونى آمد و نمایندگان در اورمیه گرد آمدند و اداره شهر به حاجى محتشم السلطنه، رییس کمیسیون واگذار شد.

چون مجلس شوراى ملى در تهران بسته شد، محتشم السلطنه نیز انجمن شهر را بست و دستگاه مشروطه را برچید، با این همه آزادى خواهان از کار باز نایستادند.

هنگامى که اهالى خوى با اکراد مى‏‌جنگیدند، «مشهدى باقرخان» و «مشهدى اسماعیل» و «آقا میرزا محمود» که سردسته مجاهدان اورمیه بودند با دسته‌ هایى از مجاهدین به یارى «امیر حشمت» و  «حیدرعمواوغلى» رفتند و تا مدتى در آنجا بودند.

بعد از مدتى امیر حشمت به طرف ارومیه رفت و اوضاع منطقه را به دست گرفت و حاجى محتشم السلطنه را به سلماس برد و مجددا نهضت مشروطه و آزادى خواهى در اورمیه برپا گردید.

خلاصه اینکه مردم اورمیه گرفتاری های زیادی را از هر طرف تجربه کردند .

▪️ نزاع مشروطه چیان و مشروطه مشروعه چیان

دودستگی مشروطه چیان هم مزید برعلت حوادث تلخ آذربایجان‌غربی شد .

همانطور که گفتم سران مشروطه و رهبران مشروطه اورمیه ، مشهدی باقرخان ، مشهدی اسماعیل افشار، مجدالسلطنه بودند.

مشهدی باقرخان چون در قفقاز زندگی کرده و تعلیم دیده بود توانست یک لشگر ۳۰۰ نفره تجهیز کند و آن فدایی ها در یکی از سخنرانی های مشهدی باقر خان با صورت پوشیده حاضر می شوند مردم اورمیه استقبال پرشوری از آنها می کنند و بسیار شادمان می شوند و احساس قدرت می کنند .

مشروطه چیان آذربایجان چون می‌دانستند موانع بسیاری بر سر راه مشروطه ایجاد خواهد شد بنابراین به تربیت نظامیان و ایجاد انجمن ها همت گماشتند .

انجمن مشروطه چیان ارومیه به سامان دهی اوضاع مردم تلاش نمود و دستاوردهای خوبی هم کسب کرد با اینکه اورمیه والی مشخصی داشت که رتق و فتق امور از وظایف او بود اما انجمن در رسیدگی به فقرا و کمک به مردم فروگذار نمی‌کند و حتی روزنامه تاسیس و منتشر می‌کند، از این رو مردم به انجمن بسیار راغب بودند .

تا اینکه نهایتا مجلس به توپ بسته می شود و دودستگی در میان مشروطه چیان، شکاف می‌اندازد و باعث ضعف مشروطه می‌شود، ورود قوای متجاوز روسیه به تبریز هم مزید برعلت می شود .

تعداد زیادی سالدات روس با استفاده از ضعف حکومت مرکزی وارد کشور شده و بر فعالیت های انجمن و مشروطه سایه می اندازند .

▪️رسیدن پای روس‌ها به ارومیه و قلع و قمع مشروطه خواهان

واقع تاسف بار در محرم ۱۲۹۰ هجری در تبریز توسط قشون روس ها اتفاق می افتد و مجاهدان و مبارزان به دار کشیده می‌شوند، بعد از مدتی پای روس‌ها به اورمیه هم می‌رسد و شروع می کنند به قلع و قمع مشروطه چیان .

در اورمیه «مجدالسلطنه» از سران مشروطه که تا حدودی موفق به در دست گرفتن مهار امور شده بود با روس ها درگیر می‌شود و مجبورا کشور را ترک می‌کند .

روس‌ها هم بسیاری از طرفداران او را اعدام می‌کنند .

متاسفانه روس‌ها چند سال در اینجا می‌مانند و بر تعداد آنها افزوده می‌شود، کار به جایی می‌رسد که در فاصله سالهای ۱۲۹۰هجری تا ۱۲۹۶هجری، فقط نامی از مشروطه باقی می ماند و بالاخره که در سال ۱۲۹۶هجری، قوای متجاوز روس ، اورمیه را ترک می‌کند اما حوادث تلخ اورمیه و مناطق اطراف آن را رها نمی کند.

 

▪️ کشتار مردم اورمیه توسط ارامنه و سیمیتقو

پس از روس ها، از پاییز ۱۲۹۶ آزار و اذیت و غارت و کشتار مردم اورمیه توسط ارامنه آغاز می شود تا اینکه قوای عثمانی برای امداد می‌آیند و متجاوزان ارمنی را بیرون می‌کنند و خودشان هم چند ماه بعد اورمیه را ترک می‌کنند و فاجع دیگری در اورمیه اتفاق می‌افتد و در اوایل ۱۲۹۸ فتنه سیمیتقو آغاز می‌شود و تا ۱۳۰۰ ادامه می‌یابد خلاصه اینکه اورمیه و آذربایجان‌غربی بیشترین تاوان را برای مشروطه می‌پردازد.

سیمیتقو از دو دستگی مشروطه هم بهره می‌گیرد. قیام شیخ محمد خیابانی هم درتبریز در سال ۱۲۹۷ در ادامه انقلاب مشروطه اتفاق می‌افتد و شعبه از قیام شیخ محمد در ارومیه به نام فرقه دموکرات آذربایجان ایجاد می‌شود .

این فرقه هم در آن برهه سخت تاریخی کمک زیادی به حل مشکلات و معیشت مردم می‌کند و به داد مردم قحطی زده می‌رسند .

چون تبریز در حال انقلاب و قیام است عملا نمی‌تواند کمک چندانی به اورمیه بکند، دست سیمیتقو برای فجایع وحشتناکی که می آفریند باز است و از موقعیت بیشترین بهره را برای جنایاتش می برد و در اورمیه و دیگر شهرهای آذربایجان‌غربی جنایات وحشتناکی مرتکب می‌شود  .

تا اینکه در سال ۱۳۰۱ قشون تهران به آذربایجان می‌رسد و سیمیتقو را سرکوب می‌کند.

نهایتا اورمیه مکافات و تاوان مشروطه را بیشتر از هر جای دیگری داده اما بنا به دلایل زیادی پرداختن به آن تقریبا مغفول مانده است .

این جنایات در اورمیه برنامه ریزی شده است و عملا کسی به داد اورمیه نمی رسد مثلا سپهسالار و مخبرالسلطنه که در همان زمان والی تبریزبودند تعمدا وقعی به جنایاتی که در اورمیه و شهرهای اطرافش می گذرد نمی‌نهند .

 

▪️ تسلط مستبدین بر مجلس

البته بنظر من ماسون هایی که در تهران به مشروطه و مراتب قدرت نفوذ کرده بودند این فجایع را پیش می برند و به پیشبرد آن کمک می کنند .

در طی ۲۰ سال بین سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۵ تعداد ۴۸ کابینه بر سر کار می‌آیند و می‌روند کابینه‌هایی که عمر بعضی از آنها به یک ماه نمی‌کشد و جالب است که در همان زمان مستبدین در انقلاب شروطه ، رئیس مجلس هستند .

فقط مجلس اول هست که قانونمند و با قدرت کار می‌کند و از مجلس دوم کم کم همان دشمنان مشروطه و مستبدین بر مجلس مسلط می‌شوند.

 

▪️ اورمیه نمی‌تواند به مجلس اول نماینده بفرستد

متاسفانه اورمیه نمی‌تواند به مجلس اول نماینده بفرستد. در انتخابات انجمن میرزا محمود غنی زاده انتخاب می‌شود ولی دو دستگی و اختلاف مشروطه خواهان به او اجازه حضور در مجلس را نمی‌دهد و می‌گویند میرزا محمود که پسوند سلماس در شناسنامه‌اش دارد اهل سلماس است و نمی‌تواند نماینده اورمیه باشد .

عسگرآبادی هم دور دوم به عنوان نماینده اورمیه در مجلس انتخاب می شود اما چون در تبریز گرفتار کمک به ستارخان است و نمی‌تواند به مجلس برود، لذا اورمیه ۲ دور اول در مجلس نماینده نداشته است.

بعد از پایان سخنان آقای حسین زاده ، یک جمله ذهنم را می خراشد؛ خلاصه اینکه اورمیه ۲۰ سال برای مشروطه تاوان داده است.

اورمیه و آذربایجان تا بوده تاوان می‌دهد با شهدای مشروطه با شهدای هشت سال جنگ با مرزبانان رشید و غیوری که هرگز به بیست سالگی نمی‌رسند و به دست تروریسم بزدل و ناجوانمرد پژاک و پ.ک.ک به شهادت می رسند .