محرم ماه حماسه، خون و قیام

باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز محرم رسید، سراسر ایران اسلامی در سوگ فرورفت.
پرچم ها و بیرق های عزا به صورت خودجوش در هر کوی و برزن به نشانه عزای آل طاها برافراشته شدند در سوگ آن بزرگ مرد و همراهان پاکباز شهیدش.
گویا قیامتی برپاشده .آیینی که سینه به سینه از نسلی به نسل بعد گشته تا امروز به ما رسیده است.

عشق به حسین(ع) و اهداف بلندش، که برای رادمردی و دفاع از دین خدا ایستاد و با خونش در تاریخ جاودان و ماندگار شد.
بزرگمردی که می دانست با سپاه ۷۲نفره نمی توان برابر تمام کفر ایستاد اما رنج و سختی را تا مرز شهادت درراه خدا تحمّل کرد تا با خون خود چراغ هدایتی باشد برای همه آزاده مردان جهان.

(اِنَّ الحُسَین مِصباحُ الهُدی وَ سَفینَهُ النِجاه )هم که پیامش جهاد در راه خدا بود.
(اِنَّ اَلحَیاه عَقیدَهِ وَالجَهاد) اینگونه مِهر ابدیش را در دل همه آزادی خواهان عالم فارغ از مسلمان و غیر مسلمان کاشت. مِهری که در دل ما ایرانیان مانده وبا رسیدن ماه محرم به صورت خودجوش شور و حالی دیگر برسراسر کشور حاکم میگردد و هریک از ما به سبک خود به سوگ آن فروغ جاودانی و یارانش می نشینیم و اشک ماتم و عزا به رخسار جاری می نماییم.

سبک زندگی حسینی و عاشورایی برمی گردد به اهدافی که حضرت امام حسین(ع) که همانا “اصلاح امت جدّش(اِنَّما لِطَلَبِ الاِصلاح مِن اُمَّتِ جَدّی)و امر به معروف و نهی از منکر بود.”(اُریدُ اَن آمُرَبِالمَعروف واَنهی عَنِ المُنکَر). بر اساس آن تصمیمی درراه خدا گرفت که تاریخ آزادگان واحرار جهان را تغییر داد.

حضرت در این مسیر اقدامی کلامی و عملی داشتند که بعد از قرنها هنوز هم زبان زد خاص و عام است. همگان آن را مبداء آزادگی و رشادت می دانند و و در وصفش سخن می رانند .

قیام ایشان از روزی آغاز می شود که با ناتمام گذاشتن حجِّ ابراهیمی به سوی صحرای کربلا به راه می افتند این یعنی حتی اولیای الهی درراه تکلیف الهی از فروع شرعی می گذرند. حضرت درمسیر خود جهت رضای خدا تردیدی ندارد و به پا می خیزد.”رَضَاََ بَه رِضا ئِک “.

امام حسین (ع) یکی از فرایض بزرگ دینی را نیمه تمام می گذارد و پای در مسیر قیام دربرابر ظلم و مُنکَرِ بزرگ می کند که هم یک فریضه دینی است و قطعا یک باور عمومی هم در میان همه مردمان دنیاست.

اینکه دربرابر منکر و ظلم ظالم باید ایستاد و حضرت این اقدام را می کنند و تا آخرین قطره خونشان پای این هدف می ایستند.

مبارزه با ظلم امری خداپسندانه است که در آن هیچ تردیدی نیست، فرقی ندارد در چه دینی و چه آیینی باشد همه این را یک مفروض قلبی می دانند اما می بینیم گاه این باور قلبی یعنی مبارزه با ظلم و ستم و قیام دربرابر جور چنان اهمیّت می یابد که بر یک واجب شرعی اَرجَحیَّت پیدا می کند. حضرت حجّ را نیمه تمام می گذارند و می روند به سمت قتلگاه! برای مبارزه با منکری بزرگ! مبارزه با ظالمی و حاکمی ستمگر.

بی شک می دانستند با این کمی همراهان و فراوانی نیروهای خصم شانسی برای پیروزی عددی ندارند.ایشان تصمیمشان را گرفته اند و در ۲۰روزی که طی طریق می کردند و به محل کارزار رسیدند واقف بودند به آنچه که قرار است سرنوشتشان باشد.

برای همین هم هست که رفتار خصم دون با ایشان که تا آخرین میزان هرآنچه را داشتند ایثار کردند معنایی برایشان پیدا نمی کند و تردیدی در هدفشان ندارد که لحظه ای به پا پس کشیدن بیاندیشد، همه اینها به رغمی که از خون و خاک و آزار و اذیّت و رنج های زیاد، رنجهای تحمّل نکردنی و شاید بی سابقه وتکرار نشدنی در تاریخ بشریّت به این کاروان صبور وبزرگوار گذشت برتافتند و با رشادت به آن وادی پا نهادند، ماندند و تحمّل کردند و پیروز شدند و در تاریخ جاودانه و ماندگار که حضرت در آن لحظه شهادت دست مبارکشان را به سوی آسمان می برند و با صدای رسا به خداوند تعالی عرضه می دارند :”خدایا راضیم از ادای دِینَم در راهتان “و حضرت زینب که پیامدار و پیام رسان این حرکت و قیام تاریخی بوده در دل داغداری این مصیبت عظمادر کاخ کذایی ابن سعد در مجلس یزید فریاد میزند:”چیزی غیر از زیبایی در این مسیر ندیدم و نیست.”(وَما رَاَیَتُ اِلاّ جَمیلا) .

در دل جزئیات این کارزار که مشاهده می کنیم مسابقه ای که هربار در انجام تکلیف داشته نشان از عشق و علاقه ای است برای هدفی که ماندگار شده و قرنهاست که مانده است.

بعدها ازپس این واقعه تا به امروز همه یاوری ها و حمایت و هم نوایی با این صحنه نشان دهنده حقانیت قیامی است که یکی از اولیای الهی در راسش قرار گرفته است.

نویسنده : محمدعلی خالق نژاد