نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری ترکیه (بخش سوم)

دکتر مسجد جامعی درباره نحوه استقرار ترک ها در ترکیه ادامه داد: درباره موضوع علوی ها و اینکه ترک ها چگونه به آناتولی و به سرزمین ترکیه موجود آمدند، یک سری تئوری وجود دارد، ولی اصیلی ترینش این است که برخی از آنها بعد از سقوط ساسانیان از مناطق آسیای مرکزی درایران ساکن شدند شمار قابل توجهی نیز از مرزهای غربی ایران خارج شده و به سمت آناتولی و آسیای صغیر رفته‌اند.

به گزارش پایگاه خبری قارتال نیوز، علت اصلی رفتن به آناتولی و آسیای صغیر وجود مراتع خیلی مرغوب و دائمی بوده است و اینها ایلاتی بودند که دامدار بودند و طبیعی است که دنبال مراتع باشند. پس از آن در بخش غربی به لحاظ تشکیلاتی و بعضا هنری ازجمله معماری و شاید نوع و سبک و نظم زندگی تحت تاثیر بیزانس ها قرار می‌گیرند.

به گفته مسجد جامعی بعد از سقوط عباسی‌ها و به ویژه پس از روی کارآمدن مغول‌ها در این منطقه به دلایل مختلف، محبت نسبت به اهل بیت در حد دریافت آنها، به ویژه نسبت به ائمه اثنی عشر، بدون اینکه شیعه شوند به آن معنی که نزد ما مفهوم است یعنی اعتقادی و فقهی، افزایش یافت.

این محبت از شناخت آنها نسبت به حضرت علی نشأت می‌گیرد و موضوع دیگر شناخت آنها نسبت به سایر امامان است. لذا در این منطقه شاهد ترک‌هایی هستیم که دوازده امامی هستند و علی را مظهر فتوت و عدالت می‌دانند و چنین احساسات و عواطف نیرومندی در این منطقه رشد می‌یابد.

آنچه این جریان را تشدید می‌کند صوفی‌های دوره‌گردی هستند که اشعار مردمی دارند و چنین فضایی در این منطقه ایجاد می‌شود. در این منطقه شخصیتی مانند «شیخ صفی‌الدین اردبیلی» را داریم و مخصوصاً نسل او شاه اسماعیل. با ضعف مغولان، این گروه‌ها دارای جنبه نظامی می‌شوند و شخص شاخص آنها به لحاظ شجاعت و شهادمت، شاه اسماعیل بود.

لذا شاه اسماعیل به یک نماد خیلی مهم برای آنها تبدیل می‌شود. او عملاً بنیانگذار صفوی‌ها هم هست. در طی جنگ چالدران، ساکنان آسیای صغیر طرفدار سرسخت شاه اسماعیل بودند و سلطان سلیم مقابل فدائیان شاه اسماعیل قرار گرفت. از این نقطه، تفاوتی بین غرب ترک نشین سرزمین عثمانی و شرق آن ایجاد می‌شود. نکته این است که عثمانی‌ها خلافت تشکیل می‌دهند و این یک ضرورت سیاسی بوده است و منطقه خاورمیانه عربی تا شمال آفریقا را می‌گیرند.

عثمانی‌ها وقتی خلافت به معنی دین ایدئولوژیک را دارند، توده مردم با خلیفه‌ هماهنگ می‌شوند و مسأله بین ترک‌های شاه اسماعیل و سلیم، به تعارض اجتماعی تبدیل می‌شود.

این جریان در طول خلافت عثمانی ادامه می‌یابد و منجر به این می‌شود که علوی‌ها در مناطق شرقی، در حاشیه جامعه قرار گیرند و مورد ظلم واقع شوند. در اواخر دوران عثمانی این کشور خیلی ضعیف بود، گروهی از نظامیان جوان عثمانی که تحت تأثیر موج‌های ناسیونالیستی اروپا قرار داشتند، از ترک بودن تعریف جدیدی ارائه دادند.

این جریان طبقات جامعه مخصوصاً غرب عثمانی را تحت تأثیر قرار داد.در جریان جنگ جهانی اول متحدین و تمام بخش‌های ترکیه غیر از منطقه آنکارا توسط اروپایی‌ها اشغال شد. آنچه منجر به احیای ترکیه شد، همان افسرانی هستند که عمدتاً از همان ترکان جوان بودند که در رأس آنها «آتاتورک» قرار داشت. چون اصل بر ترکیسم بوده و علوی‌ها هم ترک بودند، لذا فشار از علوی‌ها کم کم برداشته شد.

سیاست رسمی این است که باتوجه به سوابق تاریخی، این افراد شهروند درجه دو محسوب می‌شوند. در واقع می توان گفت که عملاً حاکمیت ترکیه طی ۱۰۰ سال بعد از جمهوریت روی خوشی به علوی‌ها نشان نداده است.

علویان شهروند ترکیه هستند اما نمی‌توانند در متن جامعه باشند و علوی بودن خود را کتمان می‌کنند. اینجا برای اولین بار فردی در قامت آقای قلیچداراوغلو، می‌گوید که من علوی هستم و این فرد چه انتخاب شود یا نشود، این موضوع در سیاست ترکیه تأثیرگذار است. اینکه کشوری مانند ترکیه مجبور شود که سیاستش را به نوعی تعدیل کند که هم ژئوپلتیک منطقه و تشیع را تغییر می‌دهد و هم در شرایط سیاست خارجی ایران تأثیر گذار است، جای تأمل دارد.

پایان بخش سوم / ادامه دارد
گفتگویی با دکتر محمد مسجد جامعی