یک تکه از کتاب / ما ازدواج با عشق را توصیه می کنیم

ازدواجی که نتیجه عشق باشد، معنادار بوده و مملؤ از احساسات خوش و لحظه های ناب زیبا در زندگی است.

البته زندگی مشترک بدون عشق هم تداوم می یابد اما زندگی مشترک با عشق چیز دیگری است. به عقیده برخی کارشناسان ازدواجی که بامنطق باشد، سالم و پایدار خواهد بود اما سؤال اینجاست که زندگی هایی که بدون عشق پا می گیرند تا چه حدی موجبات خوشبختی زوجین را فراهم خواهند کرد؟

برای رسیدن به خوشبختی و سعادت در ازدواج، عشق اهمیت فراوانی دارد اما کافی نیست. چرا که اگر شما عاشق کسی شوید که متناسب و هم کفو شما نباشد؛ مشکلات متعددی را در پی خواهد داشت.

به همین دلیل عشق نباید تنها علت ازدواج باشد. زمانی که قدم در راه ازدواج گذاشته می شود، ابتدا ظاهر و شرایط فیزیکی شخص مقابل مورد توجه قرار می گیرد.

مدتی بعد به جای شرایط فیزیکی، مشخصات فردی است که مطرح می شود. برای مثال یک دختر جوان ممکن است از مردی هنرمند و دارای ذوق خوشش بیاید اما وقتی این سؤال را از خود بپرسد که آیا این جوان می تواند پدر مناسبی برای بچه هایم باشد؟

تصمیم به ازدواج با او می تواند عوض شود. یک پسر نیز که با توجه به ظواهر فیزیکی، با دختری در دانشگاه و یا یک جشن آشنا شده است؛ می تواند تقاضای ازدواج بکند اما وقتی از خود بپرسد آیا این دختر می تواند مادر مناسبی برای فرزندانم باشد؟

مسئله ممکن است تغییر یابد. به عبارت دیگر ظاهر و مشخصات فیزیکی، انسان را تحت تاثیر قرار می دهد اما این موضوع به تنهایی نمی تواند موجبات خوشبختی را فراهم کند.

در ازدواج های موفق “احترام متقابل” ارزش و معیار مهمی در تداوم زندگی مشترک می باشد. زوج هایی که به یکدیگراحترام نگذارند به تدریج از دوست داشتن هم دست می کشند.

اگر به نحوه زندگی زوج های موفق دقت کنید؛ احترام بین زوجین را به صورت یک ارزش مقدس و غیرقابل گذشت می یابید.

انسان طبیعتا و ذاتا، دوستداراحترام به خود است و به کسی که دوستش دارد احترام می گذارد.

در سال های اولیه ازدواج، عشق متقابل با گذر زمان جای خود را به احترام و دوست داشتن به یکدیگرمی دهد. ازدواج به معنای واقعی نیز از همین زمان آغاز می شود.

منبع: کتاب الفبای ازدواج نوشته کمال الدین نیک رفتار خیابانی