اقتدار افسانه ای آغا محمد خان قاچار (۱۴ مارس ۱۷۴۲- ۱۷ژوئن ۱۷۹۷ م)

پدربزرگش فتحعلی خان و پدرش محمد حسن خان است. از ترکان اوغوز و قبیله "قویونلو"- هاست, دارای اصالت نژادی ترک و طبقه خانهاست.

به گزارش پایگاه خبری قارتال نیوز، در سال ۱۷۲۶ میلادی پدربزرگش را شاه طهماسب افشار اعدام کرد. آغا محمد خان در کودکی بعنوان خادم در خدمت عادل شاه درآمد. محمد حسن خان پدر با ترکمنهای شمال متحد شده استرآباد را تسخیر کرد. بزودی در اتحادی گسترده با تیره های قدرتمند و سیاستی هوشیارانه توانست گیلان, اصفهان, بخشی از آذربایجان تحت بیرق خویش درآورد. پدر پیر سیاست با آگاهی از نبوغ نابغه زمان, سمبل اقتدار و اوتوریته بلامنازع و قدرت افسانه ای لیدری آغا محمد خان, وی را والی مرکز تجارت و مغز اکتیو و پایتخت تفکر, فلسفه, اندیشه و سیاست و بزرگترین مرکز پرورش شاه و ولیعهدی یعنی ایالت آذربایجان کرد. در سال ۱۷۷۷ میلادی با کشته شدن محمد حسن خان پدر, آغا محمدخان توانست با درایت و بکار گرفتن سیاستی هوشیارنه و مدبرانه و حذف مخالفان در استرآباد خویش را بعنوان شاه اعلان نماید و اینگونه دولت قاچارها از سال ۱۷۷۹ تا ۱۹۲۵ میلادی ۱۴۶ سال به عبارتی یک و نیم قرن بر آذربایجان حکومت کردند. قاچارها با اقتداری اسطوره- ای توانستند با زندهای خوشخواب و رویا پرداز و افشاریان مقتدر سلطه گر در افتاده و قدرت از آنان بگیرند. آغا محمد خان در سال ۱۷۹۳ تهران را بنام پایتخت قاچارها ثبت کرد. آغا محمد خان در سال ۱۷۸۹ رسماً تاجگذاری کرده ۸ سال پادشاهی کرد. اولین پادشاه قاچارها آغا محمد خان و آخرینشان احمد شاه بود که با تزویر و سیاست پیر استعمار انگلیس به پاریس تبعید شده و به جایش رضا پالانی قزاق بی اصل و نسب که از طبقه پایین جامعه بود را نشاندند و نیم قرن سلطنت و دیکتاتوری پهلوی-ها را بر سرنوشت مردم حاکم کردند. احمد شاه را در ملوک مالکانه اش “نئوایللی (Neuilly)” در نزدیکی پاریس بتاریخ ۲۷ فوریه ۱۹۳۰ میلادی در ۳۲ سالگی مسموم کرده و کشتند. آغا محمد خان توانایی و قدرت خارق العاده ای برای فرماندهی جنگ, اردو و حکمرانی داشت. آغا محمد خان پس از خواباندن آشوبهای داخلی بفکر توسعه سیاسی و جغرافیایی و باز کردن دروازهای اروپا بروی اقتدار خویش نمود. محمد حسن خان و زنش جیران هشت برادر برای آغامحد خان آوردند که برخی همسو و برخی مخالف نظریات آغا محمد خان بودند. سیاست داخلی آغا محمد خان ویژگیهای خاصی را داشت بعنوان نمونه میتوان موارد زیر را ذکر کرد: ۱- در مواقع جنگ معمولاً افراد قدرتمند را با خودش به جنگ می برد تا از یکسو از قدرت و توانایی آنها در جنگ نهایت استفاده را بکند و از طرف دیگر از احتمال کودتای آنان در شهر در غیبت خود جلوگیری کند. ۲- آنهایی که دارای قدرت و نفوذ زیادی بودند را از خانواده- هایشان جداکرده و با خود بهمراه می برد که در صورت نافرمانی آنها از دستورات خویش با بازگشتن به شهر خانواده آنها را گروگان گرفته آنها را مجبور به تسلیم کند. ۳- با همراه کردن بزرگان و قدرتمندان و جنگجویان زبده در اردوی خویش, به آنان عظمت و کاریزمای قدرت شکست ناپذیری بخشیده و از تواناییهای آنها در تاکتیک و استراژیهای جنگی استفاده نماید. ۴- در صورت فتح قلعه, منطقه یا شهری قدرتمند بدون معطلی و وقفه از اشخاص همراه خویش جهت تثبیت و تمرکز قدرت دست نشانده بعنوان والی و یا مسولیتهای خطیر در آن مناطق استفاده میکرد. ۵- در صورت درخواست مذاکره والیان , مقتدرین, صاحبان قدرت و متنفذین شهر یا قلعه و یا منطقه از این افراد بعنوان مستشار , سفیر و مذاکره کننده استفاده میکرد. ۶- در صورت گرفتن اسراء, غنایم جنگی و بلوکه کردن صنایع و تسلیحات و انبارهای غله در شرایط جنگی آنها را مسئول و مأمور و نماینده خویش در آن بخشهای حساس تعیین نماید.

مواردی چند از دیپلماسی و رفتار آغا محمد خان را بعنوان نمونه ذکر می کنم تا عبرتی باشد بر متجاوزان و دیکتاتوران غافل:

دوره ای که آغا محمد خان جهت تثبیت اقتدار خویش تلاش می کرد کریم خان زند؛ شیراز را مرکز حکومت خویش قرار داده بود با حمله به استرآباد و شکست قاچارها, آغا محمد خان و برادر او را با خودش به کاخ آورد. ابتدا می خواست آنهارا بکشد اما عمه اش خدیجه که زن یکی از بزرگان شهر شیراز بود مانع قتل آنها شد و کریم خان زند با دیدن فعلیتها و هوشیاری محمد خان القاب آغایی را به محمد خان برگرداند. بعد از مرگ کریم خان پسرش لطفعلی خان به تخت شاهی نشست و ظلم و ستم او بر قبایل بزرگ قاچارها افزونی یافت. با فرار آغا محمد خان از شیراز لطفعلی خان افراد زیادی را مأمور دستگیری وی کرد اما موفق نشد ولی ترس او از آغا محمد خان حالت مریضی به وی داده بود بطوریکه شبها از ترس حمله آغا محمد خان کابوسهای ترسناکی می دید. آغا محمد خان هم ساکت نمی نشست با کینه ای که از لطفعلی خان زند بخاطر آزار و اذیت و تبعید قاچارها از قلمرو خویش در دل داشت مترصد فرصتی بود. با افراد و شخصیتهای درباری و متنفذ شهر ارتباط خویش را قطع نمی کرد تا اینکه روزی لطفعلی خان به شکار رفت و آغا محمد خان هدایایی برای حاج ابراهیم کلانتر متنفذ دربار لطفعلی خان فرستاد و از او خواست تا شاه را به شهر راه ندهد و در قبال این خدمت وعده داد که او را والی شیراز خواهد کرد. همینطورهم شد. آغا محمد خان بعد از نبر شدیدی که در پرسپولیس و اطراف شیراز با اردوی عظیم لطفعلی خان کرد توانست او را شکست داده و سالم به گروگان بگیرد. جنایتهای لطفعلی خان و غرور کاذب وی آغا محمدخان را خشمگین کرد و دستور داد او را به دربار زند شیراز آورند. تمام بزرگان و متنفذین شهر را به دربار فراخواند تا جشن پیروزی خویش را برپا نماید. جشن برپا شد همه منتظر سرنوشت لطفعلی خان مغلوب بودند. اورا آوردند در مقابل آغا محمد خان زانو زده و درخواست کرد خان بزرگ اجازه دهد که از شیراز با خانواده اش بیرون رود. آغا محمدخانچنین جواب داد:

“ما در جنگیم بعنوان سلطان یا سردار اما خانواده مان بعنوان شهروند مسئول اعمال ما نبوده و پاسخگو نیستند آنها آزادند و تو اسیر من. کشتن, فروختن, آزاد کردن شما حق من است.”

فرماندهان جنگ خواهان مرگ او شدند ولی…

” آزادی ارزش است, آزادی اندیشه هست, آزادی پرواز انسان بسوی بی نهایت است و این زنجیرش فردیت اوست, کبر اوست, غرور کاذب اوست و این مرضش را می باید درمان کند… بندباز من, نه با طنابش بلکه با …”

دستور می دهد که بندباز به او تجاوز کند و این کار در حضور ناظران و کاتبان صورت گرفت و خاندان زند از تاریخ سلطنت بطور ابدی پاک شد.

واقعه دوم حضور روسها در گیلان و مازندران بود . آغا محمد خان “مارکو ایوانویچ وینویچ” نماینده امپراطور و هیئت همراه را به گروگان گرفته تزاریسم را مجبور به تخلیه گیلان و مازندران کرد. اختلاف اساسی آغا محمد خان با تزاریسم مسأله قفقاز بود و به هیچ وجه نمی خواست قفقاز را از دست بدهد بطوری که جان خویش را هم در راه گشوده ماندن این دروازه اروپا به شرق فدا کرد. فردی بنام “صادق خان شقاقی” عامل روسها در اردوی آغا محمد خان بعنوان خدمتکار مشغول بود و همه اطلاعات سری اردوی تورک و حرکات نظامی آنها را به روسها اطلاع می داد . آغا محمد خان متوجه این جاسوسی شده و اورا به مرگ تهدید کرده بود . صادق خان که می دانست حتماً کشته خواهد شد شبانه به خوابگاه آغا محمد خان حمله برده و او را در خواب می کشد. بدین ترتیب روسها با آخرین حربه شان بعداز ناکارآمدی و عدم موفقیت در سیاست واسطه گری زنان و دختران خویش بدربار آغا محمد خان بعنوان معشوقه و زن و رقاص موفق شدند رقیب اصلی خویش را با قاتل و جاسوس از صحنه سیاست حذف نمایند.

واقعه سوم قضیه تسخیر کرمان هست. آغا محمد خان با نیروی محدودی به کرمان حمله برد. کرمانیها دروازه های شهر را بسته , زنان و دختران خویش را لخت کرده به بالای قلعه برده و با تمسخر کردن آغا محمد خان و اردوی وی به رقص و حرکات ایذایی جنسی هنرنمایی!!! کردند. آغا محمد خان راههای نفوذ به شهر را بررسی کرده و یکی از جوانان و جنگجویان خوش تیپش را بعنوان عاشق جهت اغوای دختران سیاه سوخته کرمانی انتخاب کرد. اسم جنگجو ” باشات ” بود. باشات طریقی برای نفوذ به قلعه یافت و وارد خانه خان پرنفوذ شهر شد. وقتی سرای پر از دختران و رقاصان لخت چشمشان به باشات افتاد نه یکدل صد دل عاشق او شدند و او با یکی از زنان خان رابطه برقرار کرد وارد اتاق خان شده کلید دروازه را گرفت و شبانه دروازه را باز کرد و اردوی آغا محمد خان وارد شهر شدند. زنان و دختران کرمان محرم اردوی خان قاچار شده بزرگان و صاحبان قدرت را لو دادند. فردای آن روز آغا محمد خان دستور به درآوردن چشمان بی غیرت صاحبان قدرت و اشراف ترسوی کرمان دادند و به پای آغا محمد خان ریختند. آغا محمد خان قاجار تا زنده بود نگذاشت دروازهای اروپا بروی قلمرو خویش بسته شود. حکومت ۱۴۶ ساله قاچار ها که با آغا محمدخان شروع شده بود با خیانتها و توطئه های استعمارگران روس, انگلیس و فرانسه در سال ۱۹۲۳ با آوردن رضا پالانی به پایان رسید.

خدمات۱۴۶ ساله قاچارها :

۱-توسعه سیاسی و نظامی قاچارها و گشودن دروازهای اروپا و دنیای صنعتی و تبادل فرهنگی و هنری و علمی با غرب.

۲- اعزام اولین دوره دانشجویان بدانشگاههای غرب برای کسب علم, دانش, هنر و تکنیک و صنعت

۳-  آوردن صنعت چاپ به کشور

۴-  چاپ و نشر و توسعه مطبوعات و کتاب در قلمروی قاچار

۵- آوردن هنر عکاسی و هنرهای دیگر و توسعه دادن این هنرها با آموزش و پرورش هنرجویان.

۶- برپایی دانشگاه دارالفنون و مراکز آموزشی دیگر.

۷- توسعه راههای کشوری و ترانزیتی

۸- ساخت بناهای اداری و سازمانی دولتی و ترمیم بناها و ابنییه های تاریخی

۹- حفظ مراتع و کنترل و ثبت ایلات و عشایر و جلوگیری از نابودی آنها

۱۰- حمایت از هنرهای نمایشی , بومی و فولکلوریک و تعزیه و ایجاد تکیه و تئاترهای دولتی

۱۱-حمایت از کشاورزان و تولیدات داخلی و مدیریت آگاهانه آبیاری و ایجاد برکه ها , قناتها جهت آبیاری باصرفه و جلوگیری از مصرف بی رویه آب.

۱۲- توجه و حمایت از صادرات و صادرکنندگان و ایجاد معافیتهای مالیاتی.

۱۳ – نوشتن اولین قانون اساسی کشور و حمایت از حقوق مدنی و سیاسی و اجتماعی برای بنیان نهادن دموکراسی.

۱۴- وارد کردن صنایع و ابزار تولیدی از غرب جهت براه انداختن تولید داخلی

۱۵- تجهیز اردوی امپراطوری قاچارها توسط عباس میرزا فرزند فتحعلی شاه با مدرنیزه کردن تجهیزات نظامی و آموزش سربازان و جنگجویان توسط مستشاران نظامی.

                                                                دکتر ولی توران

 

منابع:

  • آغا محمدخان نوشته امینه پاکروان
  • عباس میرزا نوشته امینه پاکروان
  • تاریخ مشروطیت نوشته احمد کسروی
  • اعزام محصل به خارج از کشور در دوره قاجاریه نوشته غلامعلی سرمد
  • خاطرات ناصرالدین شاه
  • خاطرات احمد شاه
  • جامعه دهقانی و مناسبات زمینداری در ایران عصر قاجار نوشته حسین شیرزاد و مهدی زرع- کانی