وقایع جیلولوق در اورمو

در دوره قدرت یکه تازی استعماری مثلث شوم انگلیس؛ فرانسه و روسیه؛ آذربایجان به دو قطب شمال و جنوب طی عهدنامه های گلستان (24 اکتبر 1813میلادی) و ترکمن چای( 21 فوریه 1828 میلادی) بین قدرت های استعماری به صورت مستقیم و غیر مستقیم تجزیه و تحت قیمومیت قرار می گیرد. بعد از این وقایع تلخ سرنوشت سیاه آذربایجان شروع شده و با حوادث و فجایع زیادی روبرو شد.

قارتال نیوز/ یکی از این فجایع فاجعه جیلوها در اوایل قرن بیست میلادی است که به قتل عام و نسل کشی ترک های آذربایجان می انجامد.

جیلوها که عامل اصلی و بازیگر نقش اول این قتل عام ها بودند از منطقه شیرناک واقع در جنوب دریاچه وان ترکیه فعلی در حدود پنجاه هزار نفر بودند که به ارومیه سرازیر شدند.

جیلوهای آشوری در پی همکاری با اردوی روس ها و خیانت به امپراطوری عثمانی در جنگ ساری قمیش که منجر به یخ زدن و شهادت ۹۰ هزار سرباز عثمانی در کوه های الله اکبر ارزروم شدند.

پس از خروج روس ها از مناطق اشغالی امپراطوری عثمانی در نوامبر ۱۹۱۵ میلادی؛ آشوریان از ترس انتقام عثمانی ها از شهرهای وان و جنوب شرقی امپراطوری به طرف آذربایجان سرازیر شدند.

علت هجوم ارامنه و آشوریان از امپراطوری عثمانی جدا از ترس از انتقام ترک های عثمانی بخاطر خیانتشان به آنها عللی همچون حضور حامیانی چون حضور مسیونر های مسیحی و نمایندگان آمریکا؛ انگلیس و فرانسه و اردوی روسیه در اورمو بود.

این مسیونرها از سال ۱۸۵۰ تحت سرپوش های خدماتی و بهداشتی و آموزشی با هدف تشکیل دولت مسیحی به اورمو آمده بودند و اکنون مسیحیان عثمانی با این امید به اورمو رو آوردند.  پس از شکست روس ها در تشکیل دولت مسیحی جنوب دریاچه وان و خروجشان از امپراطوری عثمانی؛ مارشیمون با ۵۰ هزار نفر آشوری به عنوان پناهجوی به اورمو و روستاهای آن آمده و ترکان آذربایجان از روی مهربانی و شفقت در خانه هایشان را به روی آنها باز کرده سر سفره هایشان نشاندند.

از طرف دیگر بخاطر ضعف دولت مرکزی ایران و حضور بیگانگان قدرت طلب در لباس مسیونر های مذهبی؛ آموزشی؛ بهداشتی؛ راهزنان کرد و مهاجران کولی و دوره گرد نیز فرصت را غنیمت شمرده به رهبری اسماعیل آقا و برادرش جعفر آقا در روستاهای اورمو به راهزنی؛ دزدی و چپاول دست زدند.

مارشیمون رهبر جیلوها به چپاول و قتل عام شهر و روستاهای اورمو پرداخت و در داخل شهر اورمو همسو و هم فکر با مسیونرها “مستر شت” انگلیسی؛ نماینده پاپ” کشیش سونتاق؛ ومسیونر “دنیکیتین” فرانسوی اولین قدم های تشکیل دولت مسیحی در اورمو را هموار می کردند.

با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و شکست تزاریسم در روسیه و حمایت همه جانبه انگلیس و فرانسه و انقلابیون کمونیستی روسیه مارشیمون و مسیونرهای فرصت طلب در شهر جانی تازه گرفتند و بر شدت فعالیتها؛ قتل عامها؛ تهدید؛ چپاول ؛ کوچاندن مردم و تروهایشان افزودند.

خبر حمایت مالی, سیاسی و پارتیزانی همه جانبه کشورهای انگلیس؛ فرانسه ، روسیه و مسیونرهای فعالشان در اورمو برای تجهیز اردوی مارشیمون و یاغی های کرد توسط “گئورگ گراسی “نماینده اینتلجت سرویس از وان ترکیه در همایشی طی دسامبر۱۹۱۷ به تروریست ها و ملی گراهای ارمنی و آشوری جهت تشکیل دولت مسیحی اعلام گردید.

با شدت گرفتن حرکات تروریستی و نسل کشی ترک ها توسط عوامل خارجی در اورمو و شهرها و روستاهای آذربایجان “انورپاشا” وزیر دفاع عثمانی که تازه از آسیای مرکزی و باختر دور به استانبول برگشته بود نیروی سوم قفقاز را به فرماندهی برادرش ” نوری پاشا ” به باکو جهت پایان دادن به ترور و سرکوب مردم بی دفاع از ارامنه اشغالگر و روس های تروریست فرستاد و اردوی دیگری را به فرماندهی “حافیظ حاککی” و “یوسیف عزت پاشا” برای نجات اورمو فرستاد.

اردوی اعزامی در ۲۲ دسامبر ۱۹۱۴ با اردوی اشغالی روس ها در کوه های الله اکبر ” ساری قمیش” ارزروم ترکیه درگیر و با دادن ۹۰ هزار شهید در اثر سرما و برف و بوران, روس ها را از کشور خارج کرده و راه خویش را به طرف ارومیه ادامه دادند.

با ورود به آذربایجان جنوبی وحشت و ترس تروریست های ارمنی و کرد را فرا می گیرد. به فکر اتحاد؛ چاره و ایستادگی در مقابل اردوی عثمانی افتادند.

در ۱۸ مارس ۱۹۱۸ مارشیمون با ۷۰۰ نیرو و دو توپخانه به شهرستان سلماس در ۹۰ کیلومتری اورمو رفته و در روستای ” حاصی اوا” مستقر گشته و در انتظار فرصت ماندند.

با نزدیک شدن عثمانی ها به شهر ترس بر مارشیمون غالب شده؛ به اسماعیل آقا (سیمیتقو) که در قلعه “چئیره ک” جبهه گرفته بود پناه برده و دست امداد و دوستی به وی دراز می کند.

سیمتقوی غافل از شرایط و موقعیت زمانی بی درنگ اسلحه کشیده مارشیمون رقیب را از میان برداشته و می کشد. با نزدیک شدن اردوی عثمانی به فرماندهی “راغب پاشا” سیمتقو قلعه چئیرک را ترک گفته و یاغیان در مقابل اردوی عثمانی پراکنده و سرکوب و سرنگون می شوند.

سیمیتقو ,مارشیمون, پطروس و متجاوزگران و یاغیان اشغالگر دیگر, آرزوی گرفتن تبریز و اتصال والحاق آذربایجان و تشکیل ارمنستان بزرگ را به گور می برند.

هرچه قدر اردوی عثمانی به شهر اورمو و ایالات آن نزدیک می شوند فشار و ترور یاغیان و متجاوزان به رهبری و فرماندهی مسیونر های مسیحی بیشتر و شدیدتر می شود تا ترک ها را بر علیه عثمانی ها به عکس العمل مجبور کنند.

چونکه مسبب حضور اردوی عثمانی را ترکان می دانستند.به همین خاطر بر علیه ترکان از هیچ عملی غیر انسانی بی رحمانه دریغ نمی کردند. وقتی اردوی عثمانی جهت نجات اورمو به روستای عسکرآباد روستای که ۲۰ کیلومتری اورمو بود رسیدند خبر رسید که آندرانیک ارمنی با ۱۲ هزار ارمنی از آراز گذشته به شهر خوی نزدیک می شوند.

اردوی عثمانی مجبور به بازگشت به خوی شده و اردوی ۱۲ هزار نفری آندرانیک را تار و مار کرده و تا گذشتن از آراز فراریان باقیمانده را تعقیب می کنند. اردوی پراکنده مارشیمون از این فرصت استفاده کرده به روستای عسگرآباد حمله برده و همه اهالی را در مسجد جمع نموده همه را آتش زده و دوباره به اورمیه بر می گردند.

اردو مجدداً به سوی اورمیه برگشته و در مسیر راه با گذاشتن ۶۰ جنگجوی ورزیده در قلعه های خوی جهت حفظ شهر از حملات دشمن مستقر می کنند. اردو در مسیر بازگشت تمامی روستا های مسیر حرکت اردو را از وجود دشمن پاکسازی می کنند.

تلاش استعمارگران (مثلث شوم استعمار) برای ایجاد دولت مسیحی اورمیه با پایبندی به مفاد اعلامیه بالفور و مانیفست دولت آسوری اورمو نوشته نویسنده ملی گرای ناسیونالیست آشوری ” فریدون آتوراپا” در آوریل ۱۹۱۷ با مد نظر قراردادن ایدئولوژی مارکسیسم به زبان سوریانی منتشر شده بود.

حدود این دولت از آذربایجان جنوبی تا موصل؛ شیرناک؛ وان بخشی از سوریه و کل آذربایجان شمالی را در بر می گرفت. این مانیفست با حضور مارشیمون؛ پطروس؛ با راهنمایی و سیاستگذاری “مستر شیت” مسیونر آمریکایی, “دنیکیتن” مسیونر فرانسوی در سرای “حاجی مستشار اورمو” برای تشکیل دولت آسوری اورمیه جامعه عمل پوشیده و به مدت ۵ ماه و ۲۰ روز این دولت اشغالی با تمامی قدرت به جنایت و وحشیگری علیه ترکها پرداخت. مالیخولیای ارمنستان بزرگ همه یاغیگران و اشغالگران مسیحی را به قسی القلبی وحشی تبدیل کرده بود.

مسیونرها و اشغالگران وقتی مطلع یافتند که اردوی عثمانی به دروازه های اورمو رسیده “دستروپل” انگلیسی همه مسیونرها را جمع کرده و با هواپیمایی که آورده بود تلاش می کند تا مسیحیان مانده در اورمو را به “صائین قالا” که نیروهای انگلیسی در آنجا مستقر بودند منتقل نموده و از طریق مسیر تیکان تپه و بیجار و همدان به طرف پایتخت (تهران ) سوق داده و تحت الحمایه کنسولگری های خارجی قرار دهد و بعد  آنها را به باکو انتقال دهد.

دستروپل ۵ هزار اشغالگر را به” صائین قالا “انتقال داد. غائله دولت آسوری اورمو با ورود اردوی عثمانی به شهر با اعدام عاملان و قاتلان اشغالگر از جمله “گییاجومو امیلی سونتاگ “کشیش نماینده ویژه پاپ و کشته شدن ” میستر شیت” در صائین قالا به دست مردم و فرار یاغیان و دشمنان اشغالگر به پایان می رسد.

دکتر ولی توران