هله آللاها چوخ شوکور بو دا وار!

 سفر سرما با اتوبوس‌های اورمیه

کم‌کم پاهایت داخل کفش، کرخت می شود، کفش‌هایت یخ می‌زند و می‌چسبد به آسفالت ایستگاه و انگشتان‌ات داخل کفش سنگ می‌شود، سعی می‌کنی کمی حرکت‌شان بدهی بلکه خون از لختگی دربیاید و به جریان بیفتد اما نمی‌توانی، عجیب است پاهای‌ات‌ بی‌حس شده‌اند اما گزگز می‌کنند! از جسم تو جداشده‌اند اما هنوز سیگنال درد به مغزمستاصل‌ات مخابره می‌کنند !

به گزارش پایگاه خبری قارتال نیوز، وقتی در شهر اورمیه، مرکز استان آذربایجان‌غربی با تمام پتانسیل‌های بی‌بدیل خدادای‌اش که فقط با یک معدن طلای زرشوران از بی‌شمار معادن و ثروت‌های آن می‌توان سرتاپای آذربایجان را طلا گرفت، در هوای سرد و سوزان زیر بارش باران و برف در حالی که سرت در بارش باران زیرسقف ایستگاهی که نیست زیر آب رفته و کفشهای‌ات از سیلی که با نیم ساعت بارش بر کف خیابان‌ها جاری می‌شود قایق شده و خلاصه
…کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشت هر گوشهٔ چشم از غم دل دریایی
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت
بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی…

درمانده و بیچاره ایستاده‌ای به پای اتوبوسی سرد و قراضه که در صد، جای خارج ایستگاه توقف می‌کند و دودش تو را در داخل اتوبوس و تو را در خارج از اتوبوس خفه می‌کند و در پیچ‌های برخی خیابان‌ها وقتی با آن وضعیت آکروباتیک می‌پیچد و تو ته قلب‌ات متوجه می‌شوی چقدر از مرگ نمی‌ترسی و خنده‌ات می‌گیرد ! و منتظری مغزت به تو نهیب بزند و تو را خفت تحمل تحقیر و تحمیق ، دق مرگ بکند اما خوشبختانه واکنش مغز همان جمله تکراری است : (هله آللاها چوخ شوکور ، بو دا وار…)!

اورمیه شهرغیرمعترض معذب راضی به رضای مسئولان داده است . و شاکر و ممنون از همه و همه مسئولان ! مسئولان ولی نعمت ما هستند آنها آمده‌اند که به ما درس صبر و مقاومت بدهند و یک روز با یکی از همین اتوبوس‌های همواره دیررس سرد و سرطان‌زا یا با پرواز هواپیماهای همیشه تاخیری یا قطارهای محتملا جهنمی ، یا خودروهای ایران خودرو ، پرایدهای نالایق بالانشین حسرت دل اقشار آسیب پذیرشده و… ما را به بهشت بفرستند .

و ما با همان رضایت از مسئولان ، خرسند و مطمئن از درست بودن سکوت‌مان و منتظر پاداشت صبرمان بر خدای خود وارد شویم !

یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعی إِلیٰ رَبِّکِ راضیَهً مَرْضیَّهً!

اما قلب ما در تمام ایستگاه‌ها چیز دیگری می‌گوید و البته ما فقط و فقط در یک ایستگاه به حرف قلب‌مان گوش می‌دهیم در ایستگاه صلواتی شربت نذری!

▪️کم‌کم زمزمه‌هایی از مسافران منتظربلند می‌شود

یک بانوی میانسال : چند روز پیش مدت ۴۵ دقیقه منتظر اتوبوس خط واحد ماندم و در آخر هم مجبور شدم با اسنپ بروم.

یک آقای سالمند: قبلا تقریبا هر ۱۵ دقیقه یکبار، یک اتوبوس می‌آمد اما این اواخر فاصله رفت و آمد اتوبوس‌ها خیلی طولانی شده است. دیروز در این هوای سرد مجبور شدم بیشتر از نیم ساعت در ایستگاه‌ منتظر اتوبوس بمانیم. حالا خدا را شکر باران نمی بارید چون ایستگاه هم حفاظ نداشت.

یک دخترجوان: نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده که فاصله زمانی آمدن اتوبوس اینقدر زیاد شده و انگار تعداد آنها هم کمتر شده ، مردم باید مدت‌ها در هوای سرد بنشینند. صندلی‌های ایستگاه هم از سرما به تن آدم می‌چسبد . من هم که مجبورم دو شیفت با اتوبوس سرکاربروم چون اگر با تاکسی بروم نصف حقوق‌ام صرف رفت و آمد می شود.

یک آقای مسن، که دستانش از سرما کبود شده وحتی صدایش می لرزد:
من اغلب در ایستگاه اعطایی، سوار اتوبوس می شوم .بدبختی وقتی هم اتوبوس هست و سوار می شویم ، حرکت نمی‌کند ، راننده نیم ساعت در این سرما درها را باز می‌گذارد تا اتوبوس پرشود و خودش هم پیاده می‌شود لابد می‌رود یک جایی چایی چیزی می خورد . بعد می پرسد: راست هست که بعضی اتوبوس‌ها مال بخش خصوصی هستند چون آن روز راننده می‌گفت: ما باید تمام هزینهپهای نگهداری و تعمیر اتوبوس را خودمان بدهیم می‌دانی ماشین به این بزرگی نگهداشتن‌اش چقدر خرج دارد ما که از دولت حقوق نمی‌گیریم…

آقایی که انگار تردید دارد حرف بزند یا نزند ، صدایش بعد از چند کلمه اول که فقط لبهایش تکان می‌خورد کمی بلندتر می‌شود ولی هنوز به زور قابل شنیدن است می گوید: این آقا راست می گوید راننده به بهانه پر شدن یا موضوعاتی دیگر بیش از ۲۰ دقیقه برای حرکت وقت تلف می‌کند و برای افرادی مثل من که کارمند هستند و عجله دارند و باید سرساعت در محل کارخود حاضر شوند، بسیار عذاب‌آور و یک جور شکنجه روحی است.
یک خانم جوان:‌ بابا اعتراض‌ به رانندگان فایده‌ای ندارد و فقط باعث درگیری لفظی و اعصاب خوردی می‌شود نهایتا هم راننده می‌گوید: در باز هست ، دوست نداری پیاده شو تاکسی دربست بگیر برو ، من به عنوان مسافری که باید هر روز سوار اتوبوس بشوم معمولا از جر و بحث اجتناب می‌کنم تا با اعصاب خراب به سرکار یا خانه نرسم .

یک پسر نوجوان : داخل اتوبوس از خیابان هم سردتر است.
من خودم دیده‌ام بعضی راننده‌ها برای گرم شدن خودشان پیک‌نیک روشن می‌کنند وقتی هم می‌گوییم بخاری اتوبوس را روشن کنند با داد و بیداد می‌گویند: روشن کردیم هوا خیلی سرد هست. آخه اگر بخاری روشن هست چرا اتوبوس مثل سردخانه می ماند.

…بالاخره اتوبوس می‌آید و مسافرها پاهای یخ زده‌شان را از زمین می‌کَنند و درحالیکه تنه‌های یخ‌زده شان را به یکدیگر می‌کوبند برای نشستن بر روی همان صندلی‌های سرد با یک دیگر رقابت می‌کنند . رقابت بر سر صندلی در این کشور اپیدمی شده‌است رقابت بر سر صندلی اتوبوس ، صندلی دانشگاه ، صندلی کارمندی ، صندلی مجلس ، صندلی ریاست جمهوری …

صندلی‌ها هر چه که باشند سرد ، شکسته ، ناکارآمد ، ناعادلانه … خلاصه همیشه انبوهی بر سر نشستن به روی آنها تا حد له کردن دیگران رقابت می‌کنند .
آخر ما مردمی هستیم که از اول، ۸ کودک‌مان را دور۷ صندلی می‌دواندیم و هر کس سرپا می‌ماند می‌سوخت و حالا ما همیشه می‌سوزیم.

می‌سوزیم از اینکه فلانی رفت سرکار ما ماندیم ، فلانی پول‌دار شد ما نشدیم ، فلانی فلان اداره پارتی داشت ما نداریم، فلانی عیال بساز گیرش آمد ما طلاق گرفتیم، فلانی …

بله ما به سوختن و ساختن و ویران‌ شدن و ویران کردن عادت داده‌شده‌ایم… و آخرین مسافر ایستگاه سوار می‌شود، اتوبوس سرد پر می‌شود از مسافر و بانوی پیری با صدای بلند می‌گوی : (هله آللاها چوخ شوکور ، بو دا وار…)!

▪️اعتراف شهردار به فرسودگی ناوگان حمل و نقل

البته مسئولان ، حقایق را در مورد وضعیت اسفبار ناوگان حمل و نقل عمومی کتمان نمی‌کنند .

یکبار شهردار اورمیه با بیان اینکه مدیریت شهری به بیش از یک میلیون نفر سرویس می‌دهد و نزدیک به ۷۰ هزار نفر جمعیت شناور نیز در این شهر وجود دارند، گفته است: در مطالعات مدیریت شهری باید جمعیت را بیش از جمعیت ساکن فعلی در نظر بگیریم و اگر توسعه حمل‌ و نقل عمومی را نیز بررسی کنیم باید به صورت حومه‌ای نگاه شود و استفاده از خودروهای شخصی نیز به حداقل ممکن برسد.

ایشان افزوده‌است: ناوگان حمل‌ و نقل عمومی باید تبدیل به ناوگانی پاسخگو باشد و توجه به این حوزه را باید به‌ طور جدی دنبال کنیم.

وی تصریح کرده‌است: در حال حاضر ارومیه فقط از تاکسی و اتوبوس بهره‌مند است و ناوگان اتوبوس شهری نیز از کیفیت لازم برخوردار نیست و از طرفی ظرفیت تولید داخلی کفاف نیازهای داخلی را نمی‌دهد.

شهردار اعتراف نموده‌است: ارومیه به ‌طور متوسط به بیش از ۸۰۰ دستگاه اتوبوس شهری نیاز دارد و در بحث تأمین نیازهای این حوزه دچار مشکل هستیم و حتی اگر نقدینگی برای خرید نیز وجود داشته باشد امکان تحویل اتوبوس وجود ندارد.

▪️هزینه کم‌کاری درحمل و نقل عمومی را مردم می دهند

یک‌بار دیگر هم فرماندار اورمیه گفته‌است : در حال حاضر عمر ناوگان حمل و نقل عمومی ارومیه ۱۶ سال به‌بالاست و وسایل نقلیه فرسوده در این ناوگان فعالیت دارند.

وی همچنان اضافه کرده است: هزینه کم‌کاری انجام‌شده در بحث نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی را مردم و شهروندان متحمل می‌شوند.

▪️شهروندان شاکی با تلفن ۱۳۷ تماس بگیرند

در همین راستا رئیس سازمان مدیریت حمل و نقل بار و مسافر شهرداری ارومیه نیز با اشاره به اینکه ۱۸۰ اتوبوس خصوصی و ۷۲دستگاه اتوبوس ملکی در ارومیه فعالیت دارند، گفته است : شهرداری ارومیه به منظور افزایش تعداد ناوگان حمل و نقل عمومی، کاهش ترافیک شهری و تسهیل تردد شهروندان بازسازی ناوگان اتوبوسی و همچنین خرید دستگاه‌های جدید را در برنامه کاری خود دارد.

وی با اشاره به اینکه برخی رانندگان برخلاف قانون سیستم گرمایشی را روشن نمی‌کنند، ادامه داده‌است: بازرسان به صورت مکرر از اتوبوس‌های مسافری داخل شهری بازدید دارند و شهروندان در صورت مشاهده چنین مواردی می توانند با تلفن گویای ۱۳۷ به صورت ۲۴ ساعته تماس بگیرند.

خلاصه اینکه همه ما همه چیز را می‌بینیم و می‌دانیم . همه آنچه باید باشد و نیست و باید نباشد اما هست را و اما نهایتا همه با هم می‌گوییم : هله آللاها چوخ شوکور ، بو دا وار…

گزارش از: فیرزوه خاوه / عکس: نسیم یوسفی