به بهانه شب چلله؛

تخریب گسل طبقاتی برپیکر نحیف فرهنگ اجتماعی

در این مقاله می‌خواهیم مناسبتی مثل شب‌چلله و دیگر موارد مشابه که موجب دورهمی‌ها می‌شوند از جانب روانشناسی تحلیل کنیم.

به گزارش پایگاه خبری قارتال نیوز، مناسباتی از این دست ، بهانه‌ای می‌شوند تا فامیل و آشنایان گردهم بیایند و تجدید دیدار کنند.

اما اگر از مفاهیمی مانند صله‌رحم که امروزه صرفا بصورت کلیشه فرهنگی درآمده‌اند بگذریم، باید ببینیم چنین دورهمی‌ها و دیدارها در واقعیت امروز درچه کیفیتی هستند؟و چه اثری در روان اشخاص دارند؟

▪️چلله کانون گرم دورهمی عزیزان ما نیست

شب چلله مراسمی قدیمی‌تر از شکل فرهنگ امروزی جامعه ماست.

در بافت اجتماعی کنونی، واقعیت اختلاف طبقاتی و شکاف عظیم و کاملا غیرمنطقی بین آحاد جامعه از نظر اقتصادی، موجب پاره‌ای دستکاری‌ها با نتایجی غیرقابل چشم‌پوشی در فرهنگ ما شده‌است. اگر جسارت خارج شدن از کلیشه‌ها را داشته‌باشیم شب چله دیگر کانون گرم گردهمی ودورهمی‌هایی عزیزان ما نیست، بلکه عرصه‌ای برای رونمایی از دستاوردهای جدید برای چشم و هم‌چشمی و تجمل‌گرایی است! بنابرین آنچه اشخاص در چنین شرایطی تجربه می‌کنند اغلب خارج از این دو صورت نیست .

حالت اول : شخص در این مجالس متوجه جَو غیردوستانه و حتی گاهی خصمانه و عاری از صداقت و صمیمیت می‌شود و لزوم چنین دورهمی را به درستی متوجه نمی‌شود و از نتیجه و تاثیر آن بر روان خود گیج می شود (که این حالت غالبا متوجه قشر جوان‌تر جامعه است که خوشبختانه به نسبت کمتری آلوده و درگیر تجمل‌گرایی و چشم و هم چشمی هستند)

حالت دوم : این حالت شامل وضعیت شخصی است که دغدغه‌هایی از جنس رقابت و تجمل‌گرایی دارد و تمام مدت زمان این دوره همی و حتی شاید روزها قبل از آن ، در اضطراب و نگرانی به سر می‌برد که آیا شانس آن را خواهد داشت که در ربودن گوی سبقت از دیگر رقیبان متبرج موفق شود!

▪️شب‌چلله پدیده‌ای هیستریک و نمایشی در سایه فقر و تجمل‌گرایی

اما اگر بخواهیم مسئله را سطح بالاتری از صداقت بررسی نماییم ، بایستی اعتراف کنیم که هر آنچه تا کنون توضیح داده‌شد با رعایت جانب انصاف برای توصیف وضعیت چندین سال قبل از این ، کاربرد داشته است! امروزه با وخامت شرایط معیشتی و وجود بحران اقتصادی در بخش اعظمی از جامعه، اوضاع به گونه‌ای دیگر پیش می‌رود.

همچنان که با شدت، گرفتن شکاف طبقاتی، ارزش‌ها و معیارهای مادی بیش از پیش ، فرهنگ جامعه را فاسد می‌کنند، گرفتاری اقشار جامعه به فقر موجب تشدید اضطراب و نگرانی از قضاوت دیگران، میان خانواده‌ها در مناسبت‌هایی چون شب چله شده‌است، عجیب نیست که چنین مناسبتی امروزه صرفا یک پدیده هیستریک و نمایشی به چشم می‌آید، که هیچ واقعیت انسانی‌ای در پس آن وجود ندارد، گویا از سر عادت و صرفا برای حفظ ظاهری دروغین که حفظ آن برای ما حیثیتی شده است، ناچار بایستی به زیر فشارهای مالی بیشتر برویم تا مراسم را به شکلی نمادین ، فرمالیته و قابل قبول از نگاه دیگران معلوم و مجهول به جا‌ بیاوریم!

 

▪️آیا مخاطب کنونی تصوری از رابطه اصیل انسانی دارد؟

از دیدگاه مکاتب روانشناسی انسان موجودی اجتماعی است و یکی از مهمترین و التزامی‌ترین منابع آرامش و شادی روانی سوژه انسانی وجود روابط صمیمانه و صادقانه بین فردی است، یعنی حالتی که در آن دو انسان بدانند محبتی نسبت به یکدیگر داشته و بدون در نظر گرفتن منافع مادی می‌خواهند در تعامل با یکدیگر باشند، فرهنگ امروزی این نگرانی را ایجاد کرده‌است که آیا مخاطب کنونی  تصوری از رابطه انسانی اصیل را دارد؟ یا تمام این متون صرفا قلم فرسایی است؟

مناسبتی مانند شب چلله پیش از آنکه توسط فرهنگ سرمایه داری، دستکاری و تحریف شده و صرفا تبدیل به مجموعه‌ای از روابط ضدبشری شود، نقشی در تعمیق و حفظ روابط اصیل انسانی داشته و می‌توانسته است خستگی و فرسایش ناشی از مشقت سرمای زمستان را از روان افراد بزداید و گذشته از حفظ و انتقال فرهنگ و فلکولور ملل و اقوام و در بستر آن ، دورهمی چلله یادآور می‌شد که اقوام و دوستان که در یک سفره بی‌تکلف جمع می‌شدند، مانند خانواده‌ای واحد هستند که حاضر به پشتیبانی و فداکاری نسبت به یکدیگرند و موجبات قوت قلب یکدیگر را در روزهای سرد و محتملا تنگناهای معیشتی زمستان فراهم می‌کردند.

▪️نسل جوان آشنایی و رغبت چندانی به رسوم و مناسبات ندارند

سوای از دست رفتن کیفیت حقیقی و حکمت چنین مراسماتی امروزه شاهد این هستیم که نسل جوان آشنایی و رغبت بسیار کمتری نسبت به این رسوم و مناسبات دارند.

جَو تجملاتی و نمایشی حاکم بر این مجالس موجب می‌شود که برخی از این پدیده استقبال کنند و حتی جوانان و فرزندان خود را ترغیب و اجبار به شرکت در آن بنمایند ، صرفا و فقط به این دلیل که فراموش شدن این مراسمات کهن از جانب نسل‌های جوان‌تر را دال بر گذر از فرهنگ چشم و هم چشمی و تبرج می‌دانند!

لاکن باید بدانیم که آیین‌ها و رسوم با چنین نیتی به وجود نیامده‌اند و ما امروزه با شکل تحریف شده آنها مواجهیم.

اگر مخاطب تصور کند که تمام مسائلی که توضیح داده‌شد ، صرفا در سوگ صفا و صمیمیت از دست رفته مراسمات است، حق مطلب را  نتوانسته‌ایم ادا کنیم.

وضعیتی که در رابطه با مراسمی چون شب یلدا به وجود آمده مُشتی از خروار است و صرفا نمونه‌ای واضح از تمام زندگی اجتماعی امروز ماست.

این الگو را می‌توان حتی در مهمانی‌های معمولی خانوادگی نیز مشاهده کرد، رفت و آمدها اغلب معنای انسانی خود را از دست داده‌اند، شاید تنها افرادی که اکنون لذتی از دورهمی‌ها می‌برند، کودکان باشند که فعلا نتوانسته‌ایم ایشان را نیز وارد الگوهای فرهنگ منحط نوین کرده و انرژی حیاتی و ذوق انسانی درونشان را کاملا از بین ببریم البته متاسفانه قطعا تمام تلاش خود را در این راستا بکار خواهیم بست تا کودکان معصوم را نیز با مفاهیمی چون رقابت و چشم و هم چشمی به سرعت آشنا کنیم ، تا جای محبت و مودت را دشمنی و خصومت بگیرد.

 

▪️صفای قدیمی‌ها را حماقت و کودکانه تصور می‌کنیم

یک مثال واضح دیگر از وخامت اوضاع را می‌توان در گفت و گو با افراد مسن‌تر مشاهده کرد، چرا قدیمی‌ها با حالتی از حسرت و نوستالژی از ایام قدیم یاد می‌کنند؟

اکنون ما صفای قدیمی‌ها و بی ریایی نیاکان خود را حتی اگر در ظاهر ستایش کنیم، در عمیق‌ترین لایه‌های ذهن خود ، حالتی از حماقت و کودکانگی تصور می‌کنیم یا حتی شکلی از بی‌آبرویی… زیرا که تعریف حفظ آبرو در فرهنگ کنونی صرفا تلاش حداکثری برای تجمل‌گرایی و تحریک حسادت سایرین با جمع آوری کالاهای مادی و در معرض دید قرار دادن آنها شده است.

حالی که چنین ذهنیتی صرفا از حقارت و پوچی درونی خبر می‌دهد، سوژه کنونی به علت پوچی درونی می‌خواهد با پرکردن بیرون، خلأ حقارت خود را جبران کند، انسان امروزی در بین دو پیکان تشدید فقر و نابرابری و تشدید فرهنگ مادی‌گرایی در حال فروپاشی روانی است… شاید به نظر بیاید هر یک از این نیروها در خلاف دیگری قرار دارد و می‌توان با کاهش یکی، وجود دیگری را تحمل کرد. اما حقیقت این است که هر دو این نیروها منشأ مشترک دارند و نمی‌توان بدون اینکه هر دو را هدف قرار داد بریکی از آنها اعتراض و خروج کرد.

البته مقاومت در برابر هر کدام، دیگری را نیز کاهش خواهد داد! ما نمی‌توانیم برعلیه گرانی، بیکاری، فقر و… اعتراض کنیم و درعین حال فرهنگی که در آن ارزش انسان به اندازه مالکیت او بر مادیات است بپذیریم! به قول قدیمی‌ها شتر سواری دولا دولا نمی‌شود!

البته اغلب چنین معیارها و ارزش‌هایی به شدت در ذهن ما ریشه دوانده‌اند و آنها را حقایقی بدیهی و طبیعی می‌شماریم، امید است با عدم موفقیت‌مان در شست و شوی مغذی نسل‌های آینده، ذهنیتی انسانی‌تر و سالم‌تری برای ایشان رها کنیم.

گزارش از، امیرمحمد اشرفی