تمرکزگرایی و تهران گرایی؛ مانع اصلی توسعه متوازن و منشا بحران سازی برای کشور (بخش دوم)

یکی از مشکلات اصلی ما در کشورمان، حاکمیت تفکر مرکزگرایی در مدیران و مسئولان هست. این تفکر تا جایی رشد کرده که هرگونه راه حل و ارائه طرحی برای تمرکززدایی با برچسب های تند و افراطی نظیر قومیت گرایی، تجزیه طلبی و همانند آنها مواجه می گردد!

به گزارش پایگاه خبری قارتال نیوز، در حالی که تمامی تحقیقات علمی و دانشگاهی و دستگاه های اجرایی بر شکنندگی مرکزگرایی و منافات آن با حفظ تمامیت ارضی کشور در طولانی مدت دارد، اما متاسفانه مسئولان همچنان بر آن اصرار می ورزند.

یکی از نمونه های این تفکر در مقایسه با سایر کشورها نظیر ترکیه می تواند ما را در فهم موضوع یاری نماید.

شماره گذاری پلاک های خودروها در ترکیه همانند ایران از سالها قبل شروع شده و در آن کشور پلاک ها را با توجه به حروف الفبای استان های مختلف شماره گذاری نموده اند طوریکه به خودروهای استانبول مهم ترین شهر ترکیه پلاک شماره ۳۴ و آنکارا پایتخت نیز شماره ۰۶ را اختصاص داده اند.

در ایران اما شماره گذاری عجیبی اتفاق افتاده و تمامی شماره های رند را به خودروهای پایتخت اختصاص داده و بقیه استان ها بدون داشتن دلیلی مشخص یا منطقی، شماره ای را بصورت شانسی و یا سلیقه ای گرفته است!

یکی دیگر از نمودهای مرکزگرایی در ایران، حمایت همه جانبه از تیم های فوتبال پایتخت یعنی پرسپولیس و استقلال هست.

این دو تیم در مجموع با ۲۵ قهرمانی در لیگ ایران، بیشترین حمایت های مادی و معنوی را از دولتها و مسئولان دریافت کرده و همچنان هم از امکانات دولتی استفاده می کنند.

در حالیکه بقیه تیم های شهرستانی چنین موقعیتی نداشته و انگار نه انگار که در ایران هستند و طرفدارانی دارند!

سیستم مدیریتی فوتبال هم با حمایت های خویش و طرفداری داوران، همواره در کسب نتیجه به این دو تیم کمک کرده و مقدمات کسب امتیاز و قهرمانی آنها را هموار می سازند.

فکر می کنم همین دو مورد برای درک مفهوم حاکمیت تفکر مرکزگرایی در ایران کفایت می کند.

 

علل مرکزگرایی و نتیجه گیری از موضوع

 

بر اساس مطالعات صورت گرفته، شخصی تر شدن تصمیمات نخبگان به ویژه محمدرضا پهلوی، تشدید تمرکزگرایی بوروکراسی اداری، تقویت سازمان های امنیتی و شدت یافتن سرکوب سیاسی، از جمله شاخصه های تمرکزگرایی قبل از انقلاب بوده است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز علیرغم وعده های داده شده، متاسفانه روند تمرکزگرایی در کشور ادامه یافته است.

از سیاست هایی که به تمرکزگرایی در نظام جمهوری اسلامی دامن زده است می توان به عدم توجه به رشد سیاسی جایگاه احزاب- تمرکز قدرت سیاسی در تهران- تمرکز فعالیت های اقتصادی مانند بانک ها و شرکت ها در پایتخت- ندادن آزادی عمل و احتیارات به استان ها و مناطق کشور- عدم سرمایه گذاری و تاسیس شرکت های بزرگ دولتی در نقاط محروم کشور- امنیتی کردن چالش های اجتماعی و فرهنگی کشور و تخصیص بودجه و امکانات در مرکز و مناطق حاشیه ای پایتخت اشاره کرد.

نتیجه گیری اینکه تا چه زمانی و توسط چه مسئولی این ذهنیت و عملکرد تمرکزگرایی شکسته شده و کشور به ریل صحیح خواهد افتاد را نمی توان پیش بینی کرد، اما مطمئنا هر قدر زودتر این مسیر اصلاح شود، به نفع کشور و توسعه آن خواهد بود.

یکی از مهم ترین تصمیماتی که می توان برای توقف تمرکزگرایی در کشورمان گرفته شود، طرح تغییر پایتخت می باشد که چندین بار توسط دکتر پزشکیان مطرح شده است.

تهران دیگر توان تحمل بزرگتر شدن بیش از این نداشته و آمارها نیز نشان می دهد که این شهر در حال انفجار هست!

صحبت های دکتر پزشکیان ریاست جمهوری در این مورد نیز موید این نکته هست که زمان تغییر پایتخت خیلی وقت هست که رسیده و حتی گذشته است و لذا موضوع تمرکزگرایی و تهران گرایی، وضعیت خطرناکی گرفته و در حال رقتن به سمت فروپاشی و واگرایی در کشور می باشد.

بهرحال هر قدر سریعتر انتقال و تغییر پایتخت عملی شود، دوری از تمرکزگرایی نیز آغاز شده و همین می تواند مانع پیش روی توسعه متوازن کشور را نیز رفع نماید.

البته ناگفته پیداست که تفکرات حاکم در کشورمان هم بایستی اصلاح شده و همه جای ایران را بتوانیم برابر و مساوی ببینیم تا بتوانیم عدالت را از شعار به عرصه عمل آورده و عقب ماندگی های چند ده ساله را جبران کنیم.