تَکه‌م‌چی باهار ائلچی‌سی‌دیر آذربایجان‌دا؛ آئین تکه(م)گردانی در آذربایجان

بهار را به آذربایجان ، بوی بیدمشک می‌آورد و صدای بال‌ فلامینگوها که بر فراز دریاچه اورمیه ، پرواز می‌کنند تا محل آشیانه‌سازی خود را انتخاب نمایند.

به گزارش پایگاه خبری قارتال نیوز، چند منزل کوتاه، مانده که بهار برسد به آذربایجان در هر منزلی آیین چهارشنبه‌های چهارگانه برگزار می‌شود، چهارشنبه آتش، چهارشنبه باد، چهارشنبه آب و چهارشنبه خاک که این‌ها نشانگان عناصر چهارگانه هستی هستند در فرهنگ و فولکلور فخیم آذربایجان.

علاوه بر آن، اقوام و ملل تورک زبان که ماه پایانی سال را طلیعه بهار(بایرام آیی) می‌شمرند در تدارک استقبال از بهار با خانه تکانی، رویاندن گندم، جو و برخی حبوبات، بهار را گرامی می‌دارند.

مضاف بر نونوار کردن و زدودن غبار از ظواهر زندگی و بر تن کردن پوشش نو، همراه با رخت نویی که پروردگار بر قامت درختان و تن حیات می‌پوشاند، مردمان آذربایجان با اجرای آیین‌هایی نشاط آفرین از قبیل رقابت‌های تفننی مثل بادام بازی، تخم مرغ شکستن، چرخاندن فرفره چوبی(هول)، بند بازی و… در کوی و برزن به استقبال بهار می‌روند.

مهمتر از همه اینها سایاچی‌ها و تَکَه(Taka)م‌چی‌ها هستند البته همراه با نغمه مقدس سازآشیق‌ها که موجب انبساط خاطرهای فسرده از سرما می‌شوند تا قلب‌های پژمرده در سختی و احیانا تنگ دستی زمستان را التیام دهند.

تکه یا همان بُز نَر با شاخ و ریش بلند، نشانه پیشرو رمه‌های گوسفند است. تکه بعنوان سایق گله‌های بزرگ گوسفند در سرزمین سرسبز آذربایجان که همواره دارای امکانات وسیع و بی بدیل جهت دامپروری بوده و از این روی خوان نعمت در آن به وسعت تاریخ گسترده است از ارزش خاصی برخوردار بوده است و چون اشعار هفت هجایی خوانده شده در مدح تکه(با فتح ت و ه ) همواره باکلمه (تکم) ، (م) مالکیت یعنی (تکه)ی من همراه شده لذا (تکه) گردانی به غلط مصطلح (تکم گردانی) بر سر زبان‌های دیگر اقوام افتاده است .

سابقه دیرینه (تکه) گردانی به دوران آغاز شبانی و وابستگی شبانان به مراتع سرسبز و چراگاه‌ها برمی‌گردد .

عظیم‌ترین کوچ تاریخ این سرزمین، مربوط به بازگشت طایفه «بیات» ازطوایف ۲۴ گانه «تُرکان اوغوز»از ترکستان شرقی در قرن دوم هجری (۱۲۰۰ سال قبل ) به آذربایجان است که با ساکنان بومی تُرک زبان آذربایجان درآمیخته و بهمین نام «بیات » مشهور شده‌اند، این طایفه بزرگ و باشکوه در «فلات آنادولی»، « ترکمانان» و«سلجوقیان» نامیده شدند و در لرستان «قشقائی‌ها» را تشکیل دادند و در«ترکمن صحرای» کنونی که به «ترکمانان قاراقویونلوها و آغ قویونلوها» معروف گشتنند.

*بیات‌ها «شعربیاتی» را به فلات ایران و آنادولی آوردند

با آمدن بیات‌ها، بیاتی (کوتاه‌ترین شعر منظوم، یعنی ۷ هجائی تُرکی ) با آنها به فلات ایران و آنادولی وارد شد و توسط «صفی الدین اورموی» که بانی و مبدع دستگاههای موسیقی مدون است در بیات ترک ، بیات شیراز ، بیات اصفهان وبیات کُرد متجلی گردید.

همچنین صنعت و هنر قالیبافی و «گره تُرکی » نیز توسط آنان در سرزمین آذربایجان آفریده شد و رونق گرفت.

بزرگترین سوغات طایفه بیات‌ها، شعر۷هجایی بایاتی، پرده‌های فاخر موسیقی و هنر و صنعت گَبه، جاجیم و قالیبافی می‌باشد که بدون تردید با وجود پشم حاصل از هزاران رمه گوسفند و بز میسر می‌گشته است. (تکه) بعنوان بز نر شاخ بلند و ریش‌دار رمه‌ها و گله‌ها، پیشرو وکشنده گوسفندان به دشت‌ها و کوهها ، همواره مورد توجه چوپانان بوده و از این روی، ضرب المثل‌های فراوانی در حق (تکه)ها موجود است .

تکه به لحاظ جَلد و پر تحرک بودن و پیشرو بودن‌ در جلوی گله‌های مشتاق و منتظر بهار و دمیدن سبزه‌ها در مراسم استقبال از نوروز و بهار به کاراکتر عروسک چوبی آراسته تبدیل گردیده و همراه با چرخاندن و رقصاندن چوب تراشیده شده، با زنگوله‌ای در گردن و شاخ‌های بلند و چشمانی براق و لباسی رنگین و پولک‌دار به کاراکتر بشارت دهنده بهاربدل گردیده است، غالبا در دو طرف عروسک تکه، آیینه نصب می‌کردند به نیت نور و صفا و روشنایی .

(تکه) را برروی چوبی همانند دسته تُخماق، سوار کرده از سوراخ تخته‌ای به اندازه کف دست عبور می‌دادند و با بالا پایین کردن دسته چوبی ، (تکه) بر محور سوراخ تخته بالا پایین می‌شد و همراه با رقصاندن آن اشعار ۷ هجایی درمدح (تکه )می‌خواندند و گاهی از زبان (تکه) از بانوان روستا و شهر، خوردنی، حبوبات، تخم مرغ و ارزاقی از این قبیل، طلب می‌شده است .

خلاصه که از زبان (تکه)، مدح‌ها وذم‌ها سروده می‌شد…

«تکم= (تکه‌ام) بیر اویون ائیلر قوزونو قویون ائیلر/ ییغار مالی ثروتی چوبانین تویون ائیلر» (تکه من یک بازی بنیاد کند، بره را میش می‌ کند. مال وثروت می‌اندوزد و چوپان را داماد می‌کند)

یا درتعریف گوسفندها می‌خواندند « یاخچی اولار قویونون آغی ، گئدر دولانار داغی ، یئیر قایاقی‌یاغی، وئرر سودو قایماغی، خانیما ساری یاغی ایلاه کی قایقاناغی! قیزلارا جئهیز باغی، چوبانا چاریخ باغی »(چقدر خوب نیک است، گوسفند پشم سفید ، درکوه دشت می‌چرد وکنار سخره‌ها علف می‌خورد، شیروقیماق مهیا می‌کند به خانم خانه و روغن حیوانی و خاگینه و به دختران دم‌بخت، جهیزیه و به چوپان، بند چارق هدیه می‌کند)

بدیهی است چون (تکه)گردان یا سایاچی، سینه دفتر بود (چیزی را مکتوب نداشت) و از هر قبیل شعرهای بایاتی ، بمناسبت حال، بر زبان می‌آورد، لذا برخی خانم‌ها از ترس وارد شدن ایراد به سلیقه و خانه‌داریشان توسط سایاچی هدیه‌ای به (تکه) گردان می‌دادند تا مبادا (تکه) درحق آنان کلمات مذموم و ناخوش آیند بر زبان نیاورد …!

«بو تکم چاغلارتکم ، بوینوزلارین یاغلار تکم ، هرخانیم پای وئرمه‌سه ،چؤلمه‌یینه قیغلارتکم!) یعنی این (تکه)ی من فریاد برمی‌کشد و شاخ‌های خود را چرب می‌کند، هر بانویی که به (تکه)ی من هدیه ندهد، (تکه)ام در دیگ غذای او پشگل می‌ریزد …!

بدینوسیله سایاچی‌ها با گرداندن (تکه) درب هر خانه روستا معرکه می‌گرفتند و عیدانه دریافت می‌کردند و کودکان و زنان روستا را با تعریف‌های خود خشنود می‌ساختند.

سایاچی‌ها در فرهنگ و فولکلور آذربایجان، هنرمندان بذله گویی بودند که با نغمه و آواز و سخنان خوش مردم را شاد می کردند .

سایاچی در زبان ترکی به معنی حرمت کننده هم هست. آنان هنرمندان دوره‌گردی بودند که با جامه برگرفته از رنگ‌های زیبای طبیعت از چند روز مانده به نوروز، دِه به دِه و خانه به خانه می‌رفتند و با خواندن شعرهای بهارانه و زدن چوب دستی‌های خود بهم و ایجاد ریتمی خاص، آوازهایی در وصف طبیعت می‌خواندند و در آن شعرها و آوازها برای مردم طلب روزی فراوان و روزهای خوش در سال نو می‌کردند.

با توجه به اینکه سایاچی ‌ها از مدتی به عید مانده، روزهای تا رسیدن به آغاز سال نو را شمارش می‌کردند، می‌شود احتمال داد واژه سایا از مصدر ترکی «سایماق»به معنای شمردن نیز برگرفته شده باشد.‏

القصه سایاچی‌ها در مقابل دعاهای خوش خود از صاحب‌خانه‌ها هدیه و انعام دریافت می‌کردند که ممکن بود؛ گندم، جو، گردو، بادام، شیرینی… یا مبلغی پول باشد.

سایاچی سؤزلری:

«سایاچی گلدی گوردوزمی؟

سلامینی، آلدیزمی؟

آننی قاشقا قوچ قوزونو

سایاچی‌یا پای وئردیزمی؟»

(دیدید که سایاچی آمد؟ جواب سلام او را دادید؟ بره پیشانی سفید را به  او هدیه دادید؟)…

نهایتا اینکه درآمیختگی فرهنگ‌ها وسنن ملت‌ها، خلق‌ها واقوام با تغییرات جزئی یاد آور سنت‌های دیرین مردمان بومی این سرزمین پهناور است .

متاسفانه با پیشرفت شهرنشینی و رواج زندگی آپارتمانی، شال انداختن ، کجاوه آویختن از باجه‌های خانه‌های کاهگلی روستاها جای خود را به قاشق‌زنی پشت در آپارتمان‌ها داد و بساط سایاچی‌ها وتکم‌گردان‌ها تدریجا همراه با تمام آن زیبایی  و صفای سینه‌ها و سادگی‌ قلب‌ها برچیده شد…

گزارش از فیروزه خاوه