مرگ مهسا، آتشِ بی‌کفایتی مدیریت شهری ارومیه را شعله‌ور کرد

درگذشت دردناک مهسا اصغری، دانش‌آموز نوجوان ارومیه‌ای، در آتش‌سوزی یک ون سرویس مدرسه، تنها یک حادثه نبود؛ بلکه زخم عمیقی بود بر پیکر اعتماد عمومی به مدیریت شهری، که حالا دیگر چیزی برای دفاع از عملکرد نداشته شان برای آنها باقی نمانده است.

به گزارش پایگاه خبری قارتال نیوز، این فاجعه نه اتفاقی تصادفی، بلکه نتیجه سال‌ها بی‌کفایتی، بی‌برنامگی و اهمال‌کاری کسانی‌ است که نام‌شان در دفتر شورای شهر و شهرداری ارومیه ثبت شده، اما عملکردشان در کارنامه شهر صفر است.

شهردار جدید ارومیه، آیدین رحمانی نیز روند مدیران سابق را در پیش گرفته و به‌جای پرداختن به زیرساخت‌های بحرانی شهری و ایمنی ناوگان حمل‌ونقل عمومی و دانش‌آموزی، با مشاوره مشاوران پرحاشیه خود که به زودی چوب حضور آنها در اطراف خود را هم خواهد خورد، در نقش یک شهردار بلاگر ظاهر شده و سرگرم ساخت کلیپ‌های تبلیغاتی، بازدیدهای نمایشی و انتشار عکس‌هایی با لبخندهای بی‌ربط است، در حالی که کودکان این شهر در خودروهای فرسوده و ناایمن، جان می‌دهند.

اعضای بی کفایت شورای شهر ارومیه نیز این نهاد را به نهادی بی‌اثر، پرحاشیه و منفعل بدل کرده اند؛ شورایی که در رأس آن محمد خلیل‌پور قرار دارد؛ فردی که تمرکز خود را به‌جای حل مشکلات شهر، به صف‌آرایی انتخاباتی زودهنگام تبدیل کرده و در ۱۲ سال حضورش، دستاوردی جز بحران‌آفرینی نداشته است.

رسول اصغرزاده، دیگر عضو تعلیقی بازگشته به شورا، نزدیک نوزده سال است به‌جای پیگیری حقوق مردم، صرفاً درگیر دعواهای شخصی، پرونده‌های حاشیه‌ساز و سکوت‌های سنگین در بزنگاه‌های اصلی بوده است. کدام طرح ایمنی؟ کدام نظارت؟ خروجی حضور او چیست جز توجیه و انفعال؟

حسین پناهی، احدی یوسفی، مرتضی پیری و توماج وحیدی افشار که برای حادثه برق‌گرفتگی یک کودک در پارک، گلو پاره می‌کردند و صحنه را به سکوی تبلیغاتی تبدیل کرده بودند، اکنون در برابر مرگ مهسا لال شده‌اند، چرا؟ چون پای منافع نامشروع خودشان و مجموعه تحت نظارتشان در میان است. ای کاش همان‌قدر که در آن ماجرا فعال بودند، حالا هم صدایی از آنها درمی‌آمد.

گلشن نوروزی، عضو دیگر شورا، که عملکردش به گرفتن عکس یادگاری با تابلوهای خیابان محدود شده، حالا هم ترجیح داده در مقابل این مرگ فجیع، سکوت پیشه کند. نه یک واکنش رسمی، نه یک پیگیری، نه حتی ابراز همدردی صادقانه؛ تنها عکس و تنها نمایش.

دو عضو کرد شورا که همواره در مسائل قومیتی فریاد بلند داشتند، حالا که یک دختر مظلوم در آتشِ سهل‌انگاری سوخته، به سکوت خفت‌بار پناه برده‌اند، چرا که قومیت‌گرایی‌ و بازیهای مسخره قومی برای آنها و عملکرد نداشته شان پوشش مناسبی است؟

از نقی کریمی و مرتضی منافی هم طبق روال سابق سر مشکلات و بزنگاه ها خبری در دسترس نیست که نیست، چرا که اصلا بودن و نبودنشان هم فرقی به حال شهر ندارد!

شورای شهر ارومیه سال‌هاست از مسیر اصلی خود منحرف شده؛ نهاد نظارتی که باید مدافع جان و حقوق مردم باشد، امروز تبدیل شده به حلقه‌ای از منافع شخصی، سکوت، بده‌بستان و نمایش.

این شورا و این شهردار، باید پاسخ‌گو باشند؛ و نه تنها به رسانه، بلکه به مردم، خانواده داغدار مهسا و تمام کودکانی که در ناامنی کامل به مدرسه می‌روند.

جان کلام اینکه مردم ارومیه دیگر فریب نخواهند خورد و از این چهره‌های بی‌عمل و سیاست‌بازان بی‌برنامه، عبور خواهند کرد چرا که اکنون وقت حساب‌کشی از شورایی‌ست که تنها هنر آن، زنده کردن بحران‌ها و دفن مسئولیت‌ها بوده است.