دریاچه ارومیه؛ میراثی که با بی‌تدبیری خشکید / آیا هنوز فرصتی برای نجات مانده است؟

دریاچه ارومیه دیگر تنها یک مسئله زیست‌محیطی نیست؛ آیینه‌ای است در برابر تمام ضعف‌های حکمرانی آب و توسعه در ایران. سال‌ها وعده، میلیاردها تومان هزینه و انبوهی پروژه نیمه‌تمام، سرنوشت این دریاچه را مبهم‌تر از همیشه کرده است. پرسش اصلی امروز افکار عمومی روشن است: آیا این نگین آبی شمال‌غرب ایران برای همیشه از دست رفته است؟

به گزارش پایگاه خبری قارتال نیوز، روزگاری نه‌چندان دور، دریاچه ارومیه دومین پهنه آبی شور جهان بود؛ اما امروز بیشتر از آنکه آب در خود داشته باشد، بستر خشک و سفید نمک را به رخ می‌کشد. تصاویر ماهواره‌ای اخیر نشان می‌دهد که فاصله تراز فعلی دریاچه با شرایط پایدار گذشته هزاران کیلومتر مربع است و امید به بازگشت به دوران طلایی بیش از پیش رنگ باخته است.

اگرچه تغییر اقلیم و کاهش بارش‌ها بی‌تأثیر نبوده، اما کارشناسان تأکید دارند سهم اصلی بحران را باید در سیاست‌های غلط جست‌وجو کرد؛ از سدسازی‌های بی‌حساب و حفر هزاران چاه مجاز و غیرمجاز تا توسعه کشاورزی پرمصرف در منطقه. این تصمیم‌ها عملاً ورودی‌های حیاتی به دریاچه را قطع کردند و آنچه باقی ماند گردوغبار نمکی است که سلامت مردم آذربایجان را تهدید می‌کند.

طرح احیای دریاچه ارومیه در سال ۱۳۹۲ با شعارهای پرطمطراق آغاز شد و قرار بود تراز دریاچه تا سال ۱۴۰۶ احیا شود، اما نتیجه چه شد؟ میلیاردها تومان هزینه، پروژه‌های نیمه‌تمام، بودجه‌های بلاتکلیف و نهادی که بیشتر درگیر اختلافات سیاسی بود تا مدیریت علمی. گزارش‌های مجلس و دیوان محاسبات هم مهر تأییدی بر این ناکامی‌ها زده‌اند.

پرسش امروز این است: آیا دریاچه ارومیه از دست رفته است؟ پاسخ روشن است؛ بازگشت به وسعت تاریخی تقریباً محال است. اما هنوز فرصتی برای حفظ حداقلی از حیات وجود دارد؛ فرصتی که تنها با اصلاح الگوی کشاورزی، مدیریت یکپارچه آب، شفافیت داده‌ها و استفاده از تجربیات جهانی ممکن خواهد بود.

دریاچه ارومیه امروز نه قربانی خشکسالی، بلکه قربانی بی‌تدبیری است. اگر همین مسیر ادامه یابد، پاسخ به پرسش «آیا دریاچه ارومیه از دست رفته است؟» بی‌تردید «بله» خواهد بود. اما اگر سیاست‌های شجاعانه و علمی جایگزین شعار و نمایش شود، هنوز می‌توان روزنه‌ای از امید را برای این میراث طبیعی زنده نگه داشت.